آلفرد هیچکاک گفت: “برای ساختن یک فیلم عالی به سه چیز نیاز دارید: فیلمنامه، فیلمنامه و فیلمنامه.” اما ساختن طرحی برای یک فیلم، نمایش تلویزیونی، یا نمایش صحنه بسیار سخت تر از آن چیزی است که اکثر مردم فکر می کنند. جلوه های ویژه بیشتر، بازی با اسلحه، تعقیب و گریز با ماشین یا خنده می توانند فیلمنامه خوب را تقویت کنند، اما به خودی خود چیزی نیستند. یک فیلمنامه باید تماشاگران را تسخیر کرده و روی صندلی هایشان میخکوب کند. این کار یک داستان نویس است. وقتی متن خوب باشد بقیه چیزها را به دنبال خود خواهد کشید.
بسیاری از نویسندگان مدرسه قدیمی هالیوود به عنوان نمایشنامه نویس آموزش می دیدند و اکنون کلاس های مخصوص نویسندگی فیلم نامه نیز پدیدار شده اند. یکی از بهترین معلمان نویسندگی متون نمایشی که اکنون مشغول به کار است، جف کیچن (Jeff Kitchen ) است.
جف کیچن ، نویسنده کتاب “نوشتن یک فیلم عالی: ابزارهای کلیدی برای فیلمنامه نویسی موفق” ، اساسا آموزش دیده نمایش نامه نویسی است. او به مدت سی سال هزاران نویسنده از برادوی تا هالیوود را آموزش داده است. در میان شاگردان سابق او، چندین نامزد اسکار و امی، مجریان و کارگردانان، نویسندگان و تهیه کنندگان وجود دارند. تهیه کنندگان اجرایی بیشماری که توسط جف در تمام استودیوهای بزرگ هالیوود آموزش دیده اند، اصرار دارند که جف پیشرفته ترین ابزارهای توسعه را در این صنعت آموزش می دهد. با توجه به هجوم هرساله فیلمنامه نویسان مشتاق به لس آنجلس، می خواستم با یکی از معلمان و مربیان برجسته نویسندگی متون نمایشی مصاحبه ای داشته باشم. پس با جف نشستم تا گفتگویی در خصوص حرفه، تکنیکهایش، تسلط بر فیلمنامهنویسی و برنامه آموزشی جدیدش داشته باشیم.
ویک جرامی : با افزایش تولید با توجه به خدمات آنلاین مانند نتفلیکس، آمازون پرایم، و هولو، به علاوه ریالیتی شو هایی که اکنون در قرن بیست و یکم اتفاق افتاده است، وضعیت فیلمنامهنویسی و بخصوص فیلمنامهنویسی در هالیوود را امروز چگونه میبینید؟
جف کیچن: امروز زمان بسیار خوبی برای نویسنده شدن است زیرا چنین انفجاری از فرصت ها وجود دارد. تهیهکنندگان بارها به من گفتهاند که تشنه افرادی هستند که میتوانند فیلمنامه بنویسند. بنابراین اگر میخواهید شغلی داشته باشید، در کار خود مسلط شوید. نوشتن متون نمایشی بسیار دشوار و نیازمند مهارت های ویژه ای است، اما افراد تازه وارد اغلب فکر می کنند که آسان است. کار سختی است، اما اگر بتوانید مهارتهای کامل یک داستاننویس و نمایشنامهنویس را کسب کنید، آنگاه میتوانید حرفهای برای خود ایجاد کنید. در کاملاً باز است و استودیوها می خواهند چیزهای جدیدی را امتحان کنند زیرا کل بازی تغییر کرده است. بنابراین، انتخاب های جسورانه ای داشته باشید و آنها را با ایده خودتان شگفت زده کنید – اما مطمئن شوید که روی کاغذ هم خوب نوشته می شود. این وظیفه شما بهعنوان یک فیلمنامهنویس است – یعنی روایت یک داستان خوب و تبدیل آن به متن نمایشی.
ویک : سه چیز مهم به نویسندگانی که می خواهند به طور خاص وارد نمایش نامه نویسی یا فیلمنامه نویسی شوند بگویید؟
جف :
۱ ) مسلط شوید
هنر دراماتور تبدیل یک داستان برای اجرا است – چه فیلم باشد، چه برای برنامه تلویزیونی یا روی صحنه. شما باید یک داستان خوب تعریف کنید که قابل اجرا باشد و مخاطب را جذب کند. متون نمایشی عموماً زیرکانه ترین متون ادبی در نظر گرفته میشود، بنابراین اگر میخواهید نویسنده حرفه ای شوید، به مهارتهای بیشماری نیاز دارید. استعدادهای خاصی در شما وجود دارد که به شما کمک میکند مهارت هایتان را بکار گیرید و اگر از آنها استفاده نکنید رفته رفته توانایی آنها را از دست میدهید. فیلمنامه ساختارمند تر از متون دیگر است. بنابراین تسلط بر ساختمان طرح و قاعده های دراماتیک بسیار مهم است. شما باید بتوانید یک داستان بی نظم غیر ساختار یافته را در قالب طرح دراماتیک جذاب، صرف نظر از ژانر، ساختار دهید. مثل این است که بخواهید خلبان هلیکوپتر شوید – یادگیری آن سخت است، اما وقتی استاد شدید، همیشه می توانید کار پیدا کنید.
۲) صدای خود را پیدا کنید:
زیاد بنویسید. نگذارید عدم پذیرش و چیزهای دیگر حواس شما را پرت کند. درون خلاق خود را عمیقاً حفاری کنید و به نوشتن ادامه دهید، اما ربات نباشید. فقط کپی کننده ی ترندهای محبوب نباشید زیرا در حال حاضر از این مدل متون بیش از حد وجود دارد. همیشه از چشم یک نویسنده به همه چیز نگاه کنید، همه چیز را در ذهن خود بال و پر دهید و بازی چه می شد را بازی کنید. خود را به جای دیگران بگذارید و به این فکر کنید که اگر جای آنها بودید چه می کردید. اگر یک روح با باشید که یک کار ناتمام در دنیا داشته باشید؟ چه حسی دارد؟ چگونه می توانستید بر دنیای زندگان تأثیر بگذارید؟ اگر یک سیاستمدار فاسد هستید و یک چیز صادقانه را یافته اید که ارزش مبارزه کردن داشته باشد، چه؟ اگر در جنگل گم شده باشید و بدانید که قرار است بمیرید چه؟ به صدای درونی خود گوش دهید. شما یک فرد متفاوت هستید که برداشت شخصی خود را در موقعیت ها دارید. ارمغان این کار چیست؟ عاشق چه چیزی هستید؟ چطور مضطرب و چگونه گمراه میشوید؟ هر چه بیشتر در خودتان و ذائقه خودتان عمیق شوید، کمتر از دیگران تقلید می کنید. همیشه بخوانید تا منابع درونی خود را گسترش دهید و عمیق تر کنید. به داستان هایی که در اطراف شما اتفاق می افتد گوش دهید و سپس آنها را برای خود بسازید. تهیه کنندگان تشنه چیزهای خلاقانه و اصیل هستند، بنابراین متن خودتان را بسازید و آن را به بازار عرضه کنید. هرچه به عنوان یک دراماتور مهارت بیشتری داشته باشید، داستان های جسورانه تری خواهید ساخت.
۳) زرنگ و سرسخت باشید :
گذران زندگی به عنوان یک نویسنده کار آسانی نیست. شما به چشم انداز و ثبات در آن نیاز دارید. شما باید بدانید که چگونه با مورد پذیرش قرار نگرفتن برخورد کنید زیرا این بخش بزرگی از بازی است. این که بخواهی هیچ وقت نوشته هایت را رد نکنند، مثل بوکسوری است که انتظار دارد هرگز مشت نخورد. یاد بگیرید که به نیازهای درونی خود رسیدگی کنید تا بتوانید از نظر عاطفی زنده بمانید. درک کنید که نوشته شما برای همه مناسب نخواهد بود. به فیلم هایی فکر کنید که از نظر دیگران بی نظیر هستند و شما از آنها متنفرید. پیدا کردن افرادی که متناسب با روحیات شما هستند ممکن است زمان ببرد. خالق درون خود را پرورش دهید. ریتم رشد خود را پیدا کنید تا بتوانید به سرعتی که برای شما مناسب است ادامه دهید.
شما همچنین باید استراتژی داشته باشید و برای ایجاد شغل هوشمندانه کار کنید. توانایی همکاری با دیگران (منظورم نوشتن مشترک نیست، بلکه تعامل حرفهای با دیگران است) بسیار مهم است، زیرا در نهایت با افراد زیادی کار خواهید کرد و اگر با دیگران خوب تا نکنید، آنها دیگر شما را نمیخواهند. یک بار شنیدم که یکی از بازیگردانان می گفت که دیگر هرگز با این شخص خاص کار نمیکند «زیرا زندگی کوتاه است». حرفه ای، قابل اعتماد و با ثبات باشید—کسی که دیگران می خواهند با او کار کنند.
جف : این که یک داستان خوب خود به خود منجر به یک فیلم خوب یا برنامه تلویزیونی یا نمایش خوب خواهد شد. یک داستان باید برای نمایش دراماتیزه شود. تئاتری ها حرف خوبی می زنند. آنها میگویند ممکن است یک داستان دور آتش کمپ جذاب باشد اما برای صحنه ارزشمند نباشد. در واقع نمی تواند به گونه ای اجرا شود که مخاطب را جذب کند. یک فیلمنامه خوب در تمام مسیرش دراماتیک است و قسمت فلت (بدون کشش دراماتیک) ندارد. به این معنی که شما مخاطب را در بیشتر زمان نمایش روی لبه صندلی خود نگه می دارید. یک اکشن دراماتیک جذاب منطقی به هم پیوسته، عنصری مخفی است. صحنه تعقیب و گریز و تیراندازی با ماشین یک اکشن دراماتیک نیست. اکشن دراماتیک حالتی است که مخاطب را در آن قرار میدهید تا ببیند اوضاع چگونه پیش میرود، بعد چه میشود و چگونه به پایان میرسد. بنابراین، فیلم نامه صرفا یک داستان گویی ساده نیست. شما علاوه بر نیاز مبرم به کسب مهارت های داستان سرایی، به عنوان یک دراماتور به مهارتهای تخصصی این حوزه نیز نیاز دارید.
ویک : شما در کلاس آنلاین script.kitchen فیلمنامه نویسی پیشرفته را ارائه می دهید، یک برنامه آموزشی سخت برای فیلمنامه نویسان جدی. مزایای این آموزش چیست و چگونه به نویسندگان کمک می کند؟
جف : من هفت مورد از قدرتمندترین ابزارهای فیلم نامه نویسی در این صنعت را آموزش می دهم و دانش آموزانم با نوشتن مداوم فیلمنامه های متعدد در آنها آموزش کامل می بینند. آنها سخت کار می کنند تا بر هر یک از قاعده ها و ابزارها مسلط شوند و سپس همه آنها را با هم ادغام کنند. کل برنامه بر روی آموزش هنر دراماتیزه کردن متمرکز است. این برنامه آموزشی دو ساله آنها را به یک فیلمنامهنویس حرفهای باتجربه تبدیل میکند که آماده مقابله با هر پروژه در هر ژانری است. آنها آموزش خواهند دید که چگونه یک قهرمان داستان را در یک دوراهی به دام بیاندازند تا یک اکشن دراماتیک خیره کننده خلق کنند. چگونه می توان شخصیت های پویا، پیچیده و خاکستری ایجاد کرد که احساس همذات پنداری داشته باشند. چگونه انگشت خود را روی مضمونی بگذارند که از طریق کنش کامل یک داستان پدیدار می شود، نه مضمونی که اصرار دارند باید باشد. چگونه یک داستان را به سرعت شروع کنیم، از تمام عناصر اصلی آن استفاده کنیم و نقاط قوت آن را تقویت کنیم. چگونه می توان از قدرت منطق برای ادغام تمام عناصر یک داستان در یک اکشن اصلی استفاده کرد. چگونه می توان هر بخش از یک داستان را دراماتیزه کرد تا هیچ یک از بخش ها فلت و مسطح نباشند. چگونه می توان مخاطب را در مرکز تمرکز تمام کارهای خود قرار داد. و چگونه میشود طرح را هرس کرد تا تنها چیزهایی که برای پیشبرد داستان ضروری است حفظ شود. اصلیترین چیزی که من آموزش میدهم این است که چگونه یک فیلمنامه را قبل از نوشتن به درستی مهندسی کنیم، و روشی که من آن را آموزش میدهم توسط یک کارآموزی سختگیرانه است که به طور مداوم بر روی چندین فیلمنامه از همه ژانرها کار میکند.
( برای کسب اطلاعات بیشتر راجب جف کیچن و دوره تسلط بر فیلم نامه نویسی وبسایت http://script.kitchen را مشاهده نمایید )
در این مقاله در خصوص اندازه مناسب برای فیلم نامه بحث خواهیم کرد و اینکه آیا کوتاهی فیلم نامه اساسا ایراد بحساب می آید یا خیر . و در نهایت اینکه اگر هنوز فکر میکنید فیلم نامه تان کوتاه است برای رفع مشکل آن چه اقدامی میتوانید انجام دهید.
همانطور که احتمالا میدانید هر صفحه از یک فیلم نامه تقریبا معادل یک دقیقه بحساب می آید. در نتیجه اگر فیلم نامه شما ۸۲ صفحه داشته باشد انتظار میرود طول فیلم حدود ۸۲ دقیقه باشد.
چرا فیلم نامه شما خیلی کوتاه شده است؟
غالبا علت آن این است که ساختار کنش داستانی شما ( بخصوص پرده دوم ) به اندازه کافی شخصیت اصلی را دچار مشکل یا چالش جدی نمیکند.
سایر دلایل میتواند اینها باشد:
بسته به ژانر فیلم نامه میتواند اندازه های متفاوت داشته باشد.
صحنه های اکشن در متن کوتاه تر از فیلم هستند.
بدلیل دیالوگ های کمتر ، فیلم نامه کوتاه تر می شود.
یکی از این دلایل باعث میشود فیلم نامه شما ۶۰ ، ۷۰ و یا ۸۵ صفحه باشد.
تهیه کنندگان حرفه ای انتظار دارند فیلم نامه بین ۹۰ تا ۱۱۰ صفحه باشد که این اندازه استاندارد حداقل فیلم های تجاری است. بنابراین فیلم نامه ای که زیر ۹۰ صفحه باشد معمولا به نظر کوتاه می آید. اما این بدین معنی نیست که نمیتواند تبدیل به فیلمی موفق شود.
در ادامه به شرح این موارد خواهیم پرداخت به همراه نمونه هایی از فیلم نامه های کوتاه موفق.
اندازه فیلم نامه بر اساس ژانر
میخواهیم به میانگین اندازه فیلم نامه ها در ژانر های مختلف نگاهی بیاندازیم تا ببینیم آیا هنوز هم یک فیلم نامه ۷۰ صفحه ای کوتاه است یا خیر.
در سال ۲۰۱۹ داده پرداز استفان فالوز حدود ۱۲۰۰۰ فیلم نامه را بررسی کرد تا اندازه متوسط آنها را بر اساس ژانر بدست بیاورد. این نمودار نتیجه این آنالیز می باشد :
اندازه میانه فیلم نامه در تمام ژانر ها ۱۰۶ صفحه معادل یک ساعت و ۴۶ دقیقه می باشد. محدوده کلی فیلم نامه ها بین ۸۰ تا ۱۴۰ صفحه و ۶۸٫۵ درصد آنها بین ۹۰ تا ۱۱۰ صفحه می باشد.
یکی از یافته های جذاب این آنالیزگر اندازه کوتاه فیلم های ترسناک در مقایسه با بقیه ژانر ها بود. این مسئله تا حدودی به خاطر طبیعت بودجه پایین اغلب فیلم های ترسناک می باشد اما میتواند به خاطر ساختار چند اوجی و کشیده این ژانر که در آن صحنه ها میتوانند بدلیل ماهیت ترسناک بودن آرام پیش بروند
نکته جالب توجه دیگر در کنار فیلم های ترسناک ، در فیلم هایی که از داستان های زندگی واقعی گرفته می شوند اندازه صفحات افزایش می یابد. این به این دلیل است که شما نیاز دارید جهان داستان و کاراکترهایتان را بیشتر توضیح دهید.
بنابراین اگر شما یک فیلم نامه ترسناک می نویسید ۸۰ صفحه کافی است . اما برای یک فیلم نامه مثلا علمی تخیلی ۸۰ صفحه میتواند به این معنی باشد که شما به اندازه کافی جزئیات وارد داستانتان نکردید و باید یک بار دیگر آن را بازنویسی کنید.
صحنه های اکشن در متن فیلم نامه کوتاه تر نوشته میشوند.
فیلم نامه نویسان حرفه ای برای نوشتن صحنه های اکشن مثل صحنه های تعقیب و گریز یا مبارزه، با علم به اینکه کارگردان ، مسئولان جلوه های ویژه ، بدلکاران و تدوین گران میتوانند به بهترین وجه این صحنه ها را ایجاد کنند از نوشتن جزئیات درباره این صحنه ها خودداری میکنند.
به فیلم هایی مثل جیمزباند، جان ویک یا سری های سریع و خشن فکر کنید. غیرمنطقی است که هر مشت و لگد و گلوله ای بطور دقیق در فیلم نامه نوشته شده باشد. بجای آن میتوان یک نسخه کوتاه نوشت و فضا را برای کارگردانی استادانه باز گذاشت.
توجه کنید به این صحنه معروف از فیلم ماموریت غیرممکن زمانی که تام کروز با طناب آویزان شده و میخواهد اطلاعات را از سیستم کامپیوتری بدزدد بدون اینکه با زمین برخورد کند چون اگر برخورد کند آژیر خطر به صدا در خواهد آمد . این صحنه پرتنش ۲ دقیقه و ۴۲ ثانیه ای را مشاهده کنید:
حال با متن اصلی که فقط در یک صفحه نوشته شده مقایسه نمایید:
بنابراین اگر شما در فیلمتان از این قبیل صحنه ها دارید ، اندازه فیلم نامه تان شاید به ۹۰ صفحه نرسد.
فیلم نامه های اتمسفری طبیعتا کوتاه ترند
منظور از اتمسفر همان لحن فیلم نامه می باشد. اگر چیزی مختصر نوشته شده باشد میتواند به این معنی نباشد که زمان آن هم کوتاه باشد و بلعکس کلمه های توصیفی میتوانند تصویری از یک نمای باز ( لانگ شات ) در ذهن خواننده ایجاد کنند در حالی که بلحاظ زمانی هیچ اتفاقی نیافتاده است.
از وقتی که به فیلم نامه نویسان برای نوشتن توصیف صحنه ها، عبارت “کم هم زیاد است” توصیه میشود، فیلم های بلند ، با پلان های کشدار و دیالوگ های کوتاه معمولا فیلم نامه های کوتاه تری دارند. کارگردانانی که علاقه مند گرفتن پلان های طولانی هستند معمولا صحنه ها را بلندتر از آنچه نوشته شده می سازند. بنابراین ممکن است یک نصف صفحه را چند دقیقه کش دهند.
فیلم خواننده یک مثال خوب است.در این فیلم با بازی کیت وینسلت و رالف فینز، یک احساس مالیخولیایی وجود دارد که بشدت تم پشیمانی و شرمساری و تامل فیلم را تقویت میکند. کارگردان اثر، استفان دالدری، صحنه هایی از لحظه های بدون دیالوگ خلق کرده است که احتمالا در فیلم نامه یک خط بیشتر نبوده اند و حالا در فیلم هرکدام بیش از یک دقیقه طول می کشند.
فیلمسازان تجربی مانند ترنس مالیک، بلا تار و آندری تارکوفسکی فیلمهایی میسازند که سه تا هشت ساعت طول میکشد. مطمئنا این فیلم های حماسی، فیلمنامه های بسیار کوتاه تری داشته اند.
با این حال، تا زمانی که شما کارگردان نباشید، نمی توانید بدانید که فیلم نهایی چقدر طول خواهد کشید، بنابراین منطقی است که مدت زمان آن را مطابق با قاعده “حساب سرانگشتی” که در ابتدا گفته شد در نظر بگیرید.
فیلم نامه های کوتاه معمولا مشکل ساختاری دارند
این امکان وجود دارد که شما با ساختار فیلمنامه خود مشکل داشته باشید، و مشکل معمولاً یا در کنش اصلی داستان (پرده دوم) و یا در پایان ناگهانی و غیرمنتظره است. در اینجا چند سوال وجود دارد که ممکن است از خود بپرسید:
آیا من تنش را در پرده دوم به نقطه شکست رسانده ام یا خیلی زود مسائل را حل کردم؟
آیا پیچ و خم های کافی در راه رسیدن به اوج در پایان پرده دوم وجود دارد؟
آیا زمان کافی برای حل هریک از داستان های فرعی داده شده ؟
آیا پایان بندی من خیلی سریع و ناگهانی و غیرمنتظره نشده ؟
آیا پایانی نوشته ام که انتظارات ژانر فیلم را برآورده کند ؟
مثلا در یک فیلم ترسناک، اگر اسلشر به طور ناگهانی بیرون صحنه نمایش بمیرد، پاسخ به آخرین سوال تقریباً به طور قطع منفی است.
حواستان باشد از زیاده گویی در فیلم نامه خودداری کنید. همچنین اگر میخواهید از ترفندهای یواشکی مانند تغییر حاشیه یا اندازه متن برای افزایش حجم فیلم نامه استفاده کنید باید بگویم تهیه کنندگان فیلم در مورد چنین چیزهایی خیلی باهوش هستند!
در عوض، به این فکر کنید که آیا عدالت را در سیر تکامل شخصیت های خود رعایت کرده اید یا خیر. آیا سکانس های اکشن را با جزئیات کافی توصیف کردهاید تا متن شما برای خواننده هیجان انگیز باشد؟
با فرض اینکه سوژهای را انتخاب کردهاید که رویدادهای کافی برای ساختن یک فیلم کامل قابل اجرا داشته باشد، ممکن است به سادگی در عجلهتان برای رسیدن به پایان یک خطای ساختاری مرتکب شده باشید.
ایراد ساختاری ندارید ؟ به چه چیز دیگری باید توجه کنید؟
اگر سکانسهای اکشنی دارید و آنها را کوتاه توصیف کرده اید تا فضایی برای تخیل کارگردان ایجاد کنید، کمی به آنها پروبال بدهید . همچنین میتوانید از اکشن برای آشکار کردن ابعاد شخصیت استفاده کنید.
به قطره عرقی که از پیشانی تام کروز در ماموریت غیرممکن افتاد فکر کنید. این نشان می دهد که او تحت فشار بسیار زیادی است و فوق بشر نیست. و هنگامی که او موفق می شود قطره در حال سقوط را بگیرد، در عین حال که لحظه ای هیجان انگیز است، عملکرد برق آسا و تدبیر او را نشان می دهد. شما باید بتوانید این لحظه های اکشن را در توصیف صحنه بخوبی بنویسید.
در نهایت، اگر صادقانه ساختار، نوشتههای توصیفی، تعاملات شخصیتها و پایانبندی خود را ارزیابی کردهاید، و هنوز نمیتوانید جایی را پیدا کنید که به کمی فضای تنفسی بیشتر نیاز داشته باشد، نگران نباشید.
در نظر داشته باشید که فیلم نامه فیلم اسکار گرفته ی هنرمند ( The Artist 2011 ) فقط ۴۴ صفحه داشته . مسلما این برای یک فیلم صامت امروزی بود که بر کمدی فیزیکی و داستانگویی بصری تکیه داشت، اما همین میتواند نشان دهد که گاهی کمتر ، بیشتر است .
اگر نیاز دارید بیشتر قانع شوید ، فیلم نامه ۷۳ صفحه ای فیلم استخوان زمستان (Winter’s Bone 2010 ) را بخوانید که برای نویسندگان دبرا گرانیک و آن روسلینی جایزه فیلمنامهنویسی Waldo Salt در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۰ را به ارمغان آورد.
به طور کلی، اگر فیلمنامه شما هیجانانگیز، تکاندهنده، خندهدار یا جذاب باشد، و در ساختار و قالب دقت لازم را داشته باشید، هیچ کس ناراحت نمیشود اگر کمی کوتاه باشد.
نتیجه گیری
در این مقاله فاکتور های مختلفی بیان شد که باعث میشوند فیلم نامه شما کوتاه تر از حد معمول باشد:
ژانر
لحن
صحنه های اکشن
مشکلات کنش ها
شما چه فکر میکنید ؟ چه مسائل دیگری ممکن است وجود داشته باشد که باعث شود فیلم نامه ای کوتاه تر از حد استاندارد شود ؟
خوشحال میشوم توسط ارسال کامنت همین جا تجربیات خودتان را با بقیه به اشتراک بگذارید.
شما اولین فیلم نامه فوق العاده خود را نوشته اید ، یا شاید چند فیلم نامه نوشته اید اما برای ارائه هیچ گونه رابطه ای با تولیدکنندگان ، نمایندگان و مدیران هالیوود و شرکت های فیلم سازی دنیا ندارید. خوب ، نگران نباشید، جای درستی آمدید . من می خواهم به شما آموزش دهم چگونه این کار را انجام دهید . در حقیقت بشما نشان خواهم داد که امروز هزاران نفر فیلمنامه های خود را در کجا و چگونه ارسال می کنند.
با این راهنما شما حتی نیاز نیست میز کامپیوتر خود را ترک کنید .
مزایای استفاده از این ابزارها عبارتند از:
همه این ابزار ها آنلاین هستند .
بعضی از آنها رایگان و برخی دیگر هزینه ای کمتر از قهوه یک ماهتان میشود.
اگر متن فوق العاده ای بنویسید به احتمال زیاد متنتان انتخاب خواهد شد.
در این پست این ابزارها را به طور خلاصه معرفی خواهم کرد.
( نسخه کامل این پست به صورت کتاب الکترونیکی در فروشگاه وبسایت موجود می باشد. جهت مشاهده و خرید اینجا کلیک کنید )
بخاطر اینکه تنها راه ارتباط با تمام نماینده ها ، مدیران و شرکتهای فیلمسازی در دنیا همین سایت است .
چرا IMDB Pro بهترین روش ارسال فیلم نامه است ؟ اکثر مردم دوست دارند کارشان به راحتی کپی پیست باشد .ابزار های این مدلی را هم در این مقاله معرفی خواهم کرد. اما از آنجا که در این روش باید تحقیق کنید و برای نماینده ها نامه بنویسید اکثرا این کار را انجام نمیدهند بنابراین شما با این کار اضافی خود را از ۹۰ درصد سایرین جدا میکنید. آیا استفاده از IMDB Pro هزینه دارد ؟ بله هزینه دارد اما میتوانید ماه اول را رایگان استفاده کنید .
۲٫ BBC Writers Room :
اتاق نویسندگان بی بی سی برای کسانی که نویسنده تلویزیون هستند جای بسیار مناسبی است. و کاملا رایگان است. تمام کاری که باید بکنید ارسال متن است . اما نه هر متنی ، کمدی و درام تلویزیونی لطفا. بی بی سی دوبار در سال متون را دریافت میکنید و این شانس را به هرکسی که متنی دارد میدهد که به تیم نویسندگان ملحق شوند. اولین نوبت ثبت برای فیلم نامه های کمدی است که بین ماه مارچ و اپریل می باشد. و در مرحله دوم فیلم نامه های داستانی.
بنابراین اگر نمیخواهید در راستای یکی از نمایش های حال حاضر بی بی سی بنویسید. ثبت در اینجا شاید خیلی مسیر خوبی نباشد. ولی اگر هدفتان پیشرفت است و روی موضوع تعصب ندارید اینجا میتواند دریچه خوبی رو به پیشرفت شما باشد.
تنها مسابقه فیلمنامه نویسی است که توسط آکادمی برگزار می شود. در این رقابت فقط به فیلمنامه نویسان آماتور اجازه داده میشود فیلمنامه خود را برای قضاوت گروهی از متخصصان این حرفه ارائه دهند.
چرا باید فیلم نامه تان را اینجا ارسال کنید ؟
اولا که جایزه مسابقه ۳۵۰۰۰ دلار نقد است . ثانیا اگر متن شما در این مسابقه برنده شد و یا حتی رتبه خوبی کسب کرد، شما میتوانید براحتی برای متن نماینده بیابید و همچنین به اطلاعات تماس تهیه کنندگان دسترسی داشته باشید.
۴٫ Back Stage
Backstage.com لیست فوق العاده ای از نمایندگان و مدیران تولید سینما آماده کرده است. در نگاه اول ممکن است فکر کنید این سایت صرفا برای بازیگران آماده شده . اما با کمی صرف وقت و جستجو میتوانید لیست نمایندگان و مدیران تولید سینما را بیابید.
۵٫ The Black List
در سایت black Listشما میتوانید فیلم نامه خود را در پایگاه داده فیلم نامه ها قرار دهید .
چرا باید این کار را انجام دهید ؟
پس از ثبت فیلم نامه شما متخصصان هالیوودی فیلم نامه های مورد نظر خود را مطالعه میکنند و اگر یکی از آنها متن شما را پسندید معامله انجام خواهد شد. سایت فیلم نامه ها را بین یک تا ده درجه بندی میکند و اگر متن شما درجه ۸ یا بالاتر کسب کند احتمال انتخاب فیلم نامه شما بسیار بالا خواهد رفت چون این درجه بندی برای تهیه کنندگان حائز اهمیت است.
۶٫ Script Reader Pro
این سایت را هم مجموعه ای از خوانندگان حرفه ای فیلم نامه مدیریت میکنند . مزیتی که دارد این است که سرویس خوانش فیلم نامه دارند و در نتیجه یک ریویو حرفه ای از فیلم نامه شما صورت خواهد گرفت . تمام این خوانندگان حرفه ای و با تجربه کار در هالیوود هستند. همچنین با برخی از بهترین کمپانی های فیلم سازی در رابطه هستند. اگر فیلم نامه شما خوب باشد آنها از شما میخواهند متن شما را به نماینده خود ارائه دهند.
۷٫ InkTip
وبسایت InkTip مانند Black List یک پایگاه برای ثبت فیلم نامه است. و با این سه تفاوت اصلی :
شما می توانید تنها طرح داستانی و یا سیناپس را ارسال نمایید.
خبرنامه تخصصی سایت که مطالب تخصصی این صنعت را منتشر میکند.
لیستی از تقریبا ۴۰۰ فیلم در سایت است که توسط متون این پلتفرم ساخته شده است.
این خبرنامه چگونه کار میکند؟
تهیه کنندگان دقیقا نیازشان را اطلاع میدهند . اینکه به چه چیزی در فیلم نامه نیاز دارند . مثلا بودجه کم ، ژانر و غیره ( حدود ۶ تا ۸ تهیه کننده در هفته ). سپس شما مستقیم به تهیه کنندگان نامه درخواست ارسال خواهید کرد. بدون واسطه . برخلاف بلک لیست ، هر فیلمی که توسط این پلتفرم ساخته میشود در لیستی ارائه خواهد شد.
هرسال تقریبا ۲۸ فیلم به لیست افزوده میشود . این خود مدرک خوبی است.
۸٫ Warner Bros. Writing Program
سالیان درازی است که کمپانی Warner Bros Workshop هرساله از بین ۲۵۰۰ متقاضی ، ۸ نویسنده را انتخاب میکند وامکان دسترسی آنها را به نمایندگان و مدیران تولید مهیا می سازد. ثبت نام در این سایت رایگان است . چرا ؟ چون آدم های خوبی هستند ؟ ممکنه اما دلیل اصلی این است که آنها هم به دنبال نویسندگان خوبی برای استخدام هستند.
اگر شما انتخاب شوید :
سخنرانی های آموزنده هفتگی توسط بازیگران ، مجریان ، کارگردانان و نمایندگان دریافت میکنید.
به شما یک اتاق نویسنده مجازی شبیه سازی شده برای بررسی عملکردتان داده می شود.
اگر کارتان را خوب انجام دهید انتخاب خواهید شد. نکته ای که باید یادآور شوم این است که شما باید یک متن برای یکی از شوهای در حال نمایش این شرکت بنویسید.
۹٫ Stage 32
Stage 32 تنها سایتی است (بر طبق یافته های من) که در آن میتوانید شخصا و رودررو سیناپس خود را برای تهیه کنندگان شرح دهید. و اگر تهیه کنندگان چیزی را که میشنوند یا میخوانند بپسندند از شما میخواهند متن فیلم نامه را برایشان ارسال کنید.
۱۰٫ VirtualPitchFest
Virtual Pitch Fest سایتی است که در آن میتوانید با متخصصان این صنعت تماس برقرار کرده و درخواست خود را ارائه دهید. بیش از ۴۷۵ متخصص شامل تهیه کننده گان ، نمایندگان و مدیران تولید دراین لیست وجود دارد.
وجه تمایز این سایت با سایت های دیگر این است که به شما تضمین میدهد که توسط شخصی که انتخاب کردید پاسخ دریافت کنید در حالی که سایت های و روش های ارسال مطالب دیگر می توانند مانند یک کرم چاله به نظر برسند که گاهی هیچ نتیجه ای از آن بیرون نمی آید.
نتیجه گیری :
آنچه در مورد همه این گزینه های ذکر شده در بالا جالب است این است که همگی روش هایی برای ارسال فیلمنامه های ناخواسته هستند. اکثر شرکت های فیلم سازی فیلم نامه ای را که نماینده ای آن را پرزنت نکن اصلا نمیخوانند. اما با همه این ابزارهای جدید آنلاین ما بیش از هر زمان دیگری راه برای ارسال فیلم نامه خواهیم داشت. نکته قابل تاکید این است که فیلم نامه خود را برای افرادی بفرستید که به این حوزه فیلم نامه شما علاقمند هستند . فیلم نامه ترسناک خود را برای تهیه کننده کمدی ارسال نکنید. این هم از این . دیگر هیچ بهانه ای ندارید . بروید و شروع کنید.
پانوشت:
در این پست به طور خلاصه ده ابزار برای ثبت و ارائه فیلم نامه معرفی گردید. نسخه کامل این متن شامل توضیحات کامل تر ابزار ها و مراحل انجام کار در هر ابزار بصورت تصویری به صورت یک کتاب الکترونیکی با فرمت pdf در فروشگاه سایت موجود است . از اینجا میتوانید آن را خریداری نمایید.
( توضیح مترجم : این مقاله توسط یک انگلیسی زبان نوشته شده است . بنابراین واضح است که برخی از مطالب عنوان شده مربوط به زبان و گویش انگلیسی است و ممکن است با فرهنگ و زبان ما منطبق نباشد. )
قبل از اینکه متن خود را برای بررسی یا فروش ارسال کنید ، مطمئن شوید که کار شما از مواردی که خوانندگان فیلمنامه را آزار می دهد خالی است! خواننده حرفه ای فیلمنامه ، برایان اومالی ، مواردی را که خوانندگان فیلمنامه از دیدن آنها در یک فیلمنامه متنفرند ، به اشتراک می گذارد.
شرکت من (Screenplay Readers ) کار بررسی فیلم نامه ها را انجام میدهد . این یعنی تصور کنید ما چقدر فیلم نامه میخوانیم . در حقیق چیزی بیش از ۱۳۰۰۰ متن در طول دو دهه اخیر. و همه آن پوشش اسکریپت ها و خواندن اسکریپت ها به یک مورد اصلی نیاز دارند: تیمی از بشر با استعداد. لطفا به واژه بشر که بکار بردم توجه کنید . روی این واژه تاکید میکنم تا این حقیقت را گوشزد کنم که ما خوانندگان متن آدم های مکانیکی یا ماشین نیستیم . ما خواننده ای شبیه خود شما هستیم . از گوشت و پوست و خون ساخته شده ایم . بنابراین ما دقیقاً مثل شما هر یک از احساساتی را که خوانندگان غیر حرفه ای فیلم نامه تجربه می کنند تجربه می کنیم. این احساسات شامل شادی ، هیجان و وبله حتی احساس کدورت (being miffed ) از چیزهای کوچکی که فیلم نامه نویس در فیلم نامه اش که به ما داده بخوانیم و نقد کنیم ، نوشته است.
این احساس کدورت یعنی چه ؟
مثلا ، عصبانی شوید اما زیاد نه . اذیت شوید اما خیلی نه . مثلا شما چراغ سبز چهارراه را بخاطر اینکه راننده جلویی مشغول پیامک بازی است از دست می دهید . برای بار اول که اتفاق می افتد احساس کدورت میکنید . که اگر برای بار دوم چراغ سبز را به دلیل مشابه از دست بدهید دیگر تبدیل به مشکل میشود . کدورت های کوچک با هم جمع میشوند و به انداختن فیلم نامه در سطل زبانه منتج خواهند شد.
پس چه چیزی دقیقا ما خوانندگان فیلم نامه را می رنجاند ؟ چیزهای بزرگ ؟ البته کاراکترهای بد ، طرح و ایده بد و بطور کل بد نوشتن . اما چیزهای کوچک یا به ظاهر کوچک مثل همان گیرکردن در چراغ سبز هم میتواند تبدیل به مسئله بزرگ شود ؟ من این را به صورت نظرسنجی از کارمندان خودم ، همه فیلم سازان و نویسندگان فعال در نوع خودشان، پرسیدم که هنگام خواندن فیلم نامه چه چیزهای کوچکی بیش از همه چیز شما را آزار میدهد؟ و نتیجه همین بیست موردی شد که در ادامه خواهید خواند.
شاید یک یا دو مورد از این کارهای کوچک وجود داشته باشد تا ما و دیگر خوانندگان فیلم و عوامل و تهیه کنندگان و افراد توسعه دهنده ای که فیلمنامه خود را برای آنها می فرستید برنجاند. با برشمردن این موارد ، شاید بتوانیم به شما کمک کنیم قبل از ارسال پیش نویس بعدی خود ، اینها را بیابید و نابود کنید:
الف – چیزهای فنی کوچکی که خوانندگان فیلم نامه را می رنجاند:
“متن بدون شماره گذاری صفحه” ( خواننده فیلم نامه KD ) فکر کردم با یه ایراد مسخره شروع کنم . اما همین مسئله کوچک بارها اتفاق می افتد . همچنین معمولا متون زیادی بدستمان میرسد که چندین صفحه خالی آخرش دارد که البته شماره گذاری شده اند!
“اگه دقت کرده باشید تو نرم افزار Final Draft اگر عبارت FADE IN رو بنویسید به طور خودکار اونو به سمت چپ (ابتدای جمله در انگلیسی ) تراز میکند و برعکس FADE OUT به صورت خودکار به سمت راست ( انتهای خط در انگلیسی ) تراز میشود؟ برای همین اگر در فیلم نامه ای در صفحه اول FADE IN را سمت راست تراز کرده باشد این ذهنیت برای من بوجود می آید که با یک نویسنده آماتور روبرو هستم.” – BH بذارید در این مورد جزئی تر صبحت کنم . آیا این خطا باعث نخواندن متن یا به هم خوردن معامله میشود؟ خیر . اما این نشان می دهد که چگونه برخی از گزینه های نمایشی به ظاهر بی ضرر می توانند برای افرادی را که متن شما را می خوانند ذهنیت منفی ایجاد کنند.
” معرفی یک شخصیت در دیالوگ ها و نوشتن تماما با حروف بزرگ ” – BH آیا نوشتن نام شخصیت در توضیحات متن همه با حروف بزرگ مجاز است ؟ بله . در دیالوگ چطور ؟ خیر . استفاده مداوم شخصیت با حروف بزرگ هرجا که به او اشاره شد ؟ خیر . خیر . خیر . ( اگر میتونید ۲۷ بار خیر را بخوانید )
“استفاده از عبارت های عمومی مثل مرد ، زن برای کاراکتر های مهم و تکرارش در چندین صفحه تا در آخر نامشان برای خواننده فاش شود” – BH در کنار این خطا که فکر میکنم واضح باشد. این را هم در نظر بگیرید که هیچگاه خواننده فیلم نامه را گیج نکنید . اجازه دهید کارگردان هنگام اکران فیلم مخاطب را گیج کند ، اجازه دهید افراد بازاریاب با نصب بیلبوردهای تبلیغاتی با چهره آدام سندلر در کنار آرم نتفلیکس ، مردم را گیج کنند اما طرح شما – فیلمنامه شما – هرگز نباید گیج کننده باشد.
ب – خطاهایی که هنگام رونویسی باعث رنجش خواننده فیلم نامه میشوند :
“بکاربردن نام فیلم های دیگر در متن. من فکر می کنم دلیل این اتفاق زیاد این است که فیلمسازانی مانند کوین اسمیت و تارانتینو این کار را رواج دادند (trend ) و نویسندگان دیگر می خواهند با این کار مثل آنها موفق شوند. بهتر است بدانید که این تاکتیک بسیار حواس پرت کننده است زیرا باعث می شود خواننده حواسش به فیلم دیگر پرت شود وقتی که باید روی داستان شما تمرکز کند.” – AZ خواننده AZ دقیقا به نکته درستی اشاره کرده . البته معتقدم این موضوع اولین بار در Ezekiel 25:17 نوشته شده است . ( نویسنده شیرین بازی در اورده اینجا )
” توضیح زیاد لباس کاراکترها. اگر لباس ها در رابطه با داستان اصلی هدف خاصی ندارند ، لازم نیست نوشته شوند. مشکلی ندارم که بدانم شخصیت اصلی یک ژاکت چرمی مردانه می پوشد، اما چرا باید بدانم که بقیه چه چیزی می پوشند؟” – KD
” استفاده بیش از حد از چند تعجب یا علامت سوال !!!!!! ؟؟؟؟؟؟ !؟!؟!؟ “- KD
” استفاده بیش از حد از عبارت “ما” در توضیحات. وقتی فیلمنامه خوانده می شود ، فیلمنامه نویس کنار خواننده فیلمنامه ننشسته است. بنابراین “ما” با هم چیزی را تجربه نمی کنیم. یکی دوتا “ما” اینجا و آنجا قابل تحمل است ، اما استفاده بیش از اندازه آن من را از داستان پرت میکند بیرون. “-BH
” استفاده از متن اکشن / توصیفی برای صحبت مستقیم با خواننده فیلمنامه به امید ایجاد واکنش عاطفی خاص. بگذارید داستان این کار را بکند.” – BH به این مورد خطاب مستقیم به خواننده اسکریپت هم میگویند. به عنوان مثال “خواننده عزیز ، میخواهم صحنه ای شبیه به صحنه فیلم ایموجی ، جایی که بروس ویلیس موهای خود را با شعله افکن روشن می کند داشته باشم”. از متن استفاده کنید. از تصاویر استفاده کنید از کلمه نوشتاری استفاده کنید. به یادداشت های شخصی برای خواننده روی نیاورید ، مگر به عنوان آخرین چاره .
“دیواری از متن توصیف/عمل صحنه . دیوار و بشکن ” – BH خستگی چشم واقعی است . شما بیش از ده فیلم نامه در هفته بخوانید ببینید آیا با دیدن بلاک های بزرگ ازتوصیف چه حسی پیدا میکنید ! دهن سرویسی کامل !
“بکار بردن عناوینی که باعث شود عنوان صحنه بیش از یک خط شود”- BH برای مثال این متن : داخلی ، بیمارستان کودکان لس آنجلز – بولوار غروب خورشید – لس آنجلس – پس از سیل – قبل از آخرالزمان – غروب باید در اساس این باشد : داخلی ، بیمارستان کودکان ، روز
“متنی که در ده دقیقه اول فلش بک اضافی دارد. تبریک می گویم! شما در حال رقیق کردن سرمایه گذاری احساسی مخاطب در آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد ، هستید. “– BH من دوست دارم اینطوری بیان کنم : “گذشته به جهنم. از الان بهم بگو.”
“استفاده بیش از حد از عبارات پرانتزی. اگر مجبور باشید قبل از هر خط گفتگو “با تاسف” ، “با عصبانیت” و غیره بنویسید ، گفتگوی شما بدرد نمیخورد “ از پرانتزی ها باید فقط در لحظاتی استفاده شود که احساس می کنید (الف) یک خط گفتگوی خاص را می توان به طرق مختلف خواند ، اما باید توسط بازیگر به روشی خاص خوانده شود و (ب) این روش خواندن در متن مشخص نیست.
ج – خطاهای مربوط به داشتن لحن نادرست و یا بی احساس :
در نهایت زیر مجموعه کوچکی از خطاهای اعصاب خورد کن وجود دارد که به سختی میشه گفت خواننده فیلم نامه را عصبی میکند اما با این وجود به گونه ای جمع میشود که باعث رنجیدن خواننده میشود. و جای تعجب نیست که همه آنها یک موضوع مشترک دارند: توهین یا به حاشیه بردن وجوه خاصی از انسانیت. مسلماً ، اکثر فیلمنامه نویسان با هدف آزرده خاطر ساختن مردم ، پای ماشین تایپ خود نمی نشینند ، اما برای بسیاری از کسانی که ممکن است در مناطق نژادپرستانه یا با فرهنگهای اقلیمی زندگی کنند ، تنوع گسترده و شگفت انگیز مردم ، افکار و فرهنگ ها نژاد بشر ممکن است “زبانی” نباشد که به آن بسیار مسلط باشند. در نتیجه برای این دسته از فیلمنامه نویسان ، آماتور یا حرفه ای ، این ریسک وجود دارد که به عنوان یک تبعیض گر جنسی ، نژادپرست ، یا حتی ژن خوب و از ما بهترون شناخته شوند.
“متوجه شدم ، شما یک پسر هستید ، شما یک نویسنده جدید هستید و شخصیت های شما مسطح هستند. اما خدایا ، وقتی هر شخصیت زن “خیره کننده” ، “زیبا” یا “باشکوه” توصیف می شود ، خشم آور است. مثل این است که نویسنده حتی در تلاش برای پنهان کردن نگاه ابزاریش به زنان نیست. و می تواند بسیار بد باشد. یکی از فیلمنامه هایی که برای خوانندگان فیلمنامه خواندم عینا با این جمله شخصیت اصلی زن به مرد روزنامه نگار قهرمان قصه به پایان رسید: ‘خوب ، شما هر آنچه می خواستید به دست آوردید. داستانتون و دختری با سینه های بزرگ.’ ! تقریباً داشتم لپ تاپم را به سمت دیوار پرت می کردم. ” -TA
“توصیف شخصیت به گونه ای که میتواند به تبعیض جنسیتی نژادی یا نگاه ابزاری تعبیر شود”-BH به عنوان مثال : آماندا (۲۰ ساله – طبیعی – زیبا ) در کنار دوستش، سالی (۲۰ ساله زیبا و باهوش با موهای قرمز و چهره ای عالی) نشسته است . در کنار آنها لاتیشا (۲۰ ساله ، سیاه پوست که با لهجه آبونیک صحبت میکند) نشسته. “طبیعی؟” “طبیعی” چیست؟ در اینجا ، این نشان می دهد که سیاه رنگ به نوعی “طبیعی” نیست. ناگفته نماند ، اگر شما لاتیشا را “سیاه” توصیف می کنید ، چرا سایر دختران “سفید” توصیف نمی شوند؟ و کلمه “آبونیک؟” واقعاً؟
” حیوان خانگی شماره یک من در حال توصیف یک شخصیت زن است: ” او زیبا / خیره کننده خواهد بود اگر عینک را برداشته و موهای خود را پایین بگذارد. ” ظاهراً این همان چیزی است که اهمیت دارد.”- DL2
” شخصیت های زن اغلب – حتی توسط زنان – طوری نوشته می شوند که گویی کل عملکرد آنها مربوط به ظاهر است و اغلب با سن گرایی هدفمند بیشتری نسبت به مردان همراه است. این آگاهانه یا مغرضانه نیست ، اما زیرکانه نشانه ای از این واقعیت است که شخصیت های زن داستان یک بعدی خواهند بود. تنها چیزی که من بیشتر از آن متنفرم تلاش نادرست برای رفع این مشکل با جایگزینی آن با مواردی مانند “آلیس ، ۲۲ ساله ، زیبا اما باهوش” یا”آلیس ، ۴۲ ساله اما هنوز هم جذاب” است. “- JB
” شخصیت هایی که به عنوان پیر ، ضعیف ، ناتوان به مراقبت از خود به تصویر کشیده شده اند … اما سنشان بین ۵۰/۶۰/۷۰ است. افراد پیر زیادی وجود دارند که زندگی بسیار فعال و توانایی دارند. چرا باید کسی که بالای ۵۰ سال دارد همیشه به عنوان فرسوده نشان داده شود؟ “- MG2
“چرا شیک پوش ها و اعیان ها عموما انگلیسی هستند؟ همین مثال برای بقیه ملت هایی که به عنوان شخصیت های کمدی شناخته میشوند صدق میکند. “- MG2
” من بعنوان یک نویسنده و تحلیلگر متولد و بزرگ شده در آفریقا ، غالباً شیوه نمایش قاره خود توسط نویسندگان آمریکایی و بریتانیایی را مبهم ، بد تحقیق و گاه ناخواسته نژادپرستانه می دانم. به نظر می رسد که اغلب نمایشی برای منافع خارجی شخصیت های اصلی است. مردم محلی اغلب کلیشه ای می شوند یا به روشهایی توهین آمیز امروزه یا به صورت اجتماعی توصیف می شوند. هیچ کس جرات نمی کند بگوید ” یهودی جیغ جیغو” اما شما اغلب چیزهایی مانند “آفریقایی جیغ جیغو” را می خوانید. خلق جهان جالب مهم است ، اما مطمئن شوید که آن را می دانید. یک نسخه فانتزی از یک مکان واقعی می تواند خواننده ای را که بهتر می داند خسته کند. به همین دلیل از فیلم ماداگاسکار کاملا متنفرم “- JB
بنابراین در کنار نیاز به داشتن فیلم نامه ای با مفهوم عالی و مجموعه ای عالی از شخصیت ها و صحنه های شگفت انگیز ، این را بخاطر بسپارید: فیلمنامه شما همچنین باید از عصبی کردن خواننده فیلمنامه اجتناب کند ، چه با چیزهای کوچک ، چیزهایی به ظاهر بی اهمیت که جمع می شوند ، و چه سرنخ های ظریفی که ما را به این باور می رساند که شما انسان خوبی نیستید. زیرا اگر این کار را انجام دهید ، مطمئناً آن چراغ سبز را از دست خواهید داد.
———————————–
ترجمه : محسن منوریان
نویسنده : Brian O’Malley
درباره نویسنده : برایان اومالی شغل خواندن فیلمنامه خود را از سال ۱۹۹۴ با خواندن و پوشش فیلمنامه های آژانس ادبی گروه هنری هنرمندان رسانه آغاز کرد. در سال ۱۹۹۷ ، او کار خود را به عنوان خواننده فیلمنامه و هماهنگ کننده فیلمنامه B-movie maverick Roger Corman (فروشگاه کوچک ترسناک ، مسابقه مرگ ۲۰۰۰ ، دبیرستان راک اند رول) شروع کرد ، سپس در سال ۱۹۹۹ تیمی از فیلمسازان و خواننده های درجه یک را برای راه اندازی تیم خوانندگان فیلم نامه جمع کرد.
در این مقاله یاد میگیرید چطور در صرافی بایننس اکانت بسازید و چطور بیت کوین و سایر ارزهای دیجیتال را خرید و فروش کنید.
همان طور که احتمالا میدونید صرافی بایننسبزرگترین صرافی در زمینه خرید و فروش ارز های دیجیتال در دنیاست که برای ایرانیها باز هست و البته به تازگی از اونجایی که این شرکت چینی به خاطر قوانین چین در خصوص رمز ارز ها سرور هاشو از چین خارج کرده و دفترش هم هم اینک در تایوان می باشد، خرید و فروش در این صرافی برای ما کمی محدود شده و بهتر است احتیاطا برای خرید و فروش برای از وی پــی ان استفاده نمایید . با این حال فعلا بهترین پلتفورم برای این کار است.
مرحله نخست : ثبت نام در بایننس
۱- فیلتر شکن یا وی پی ان خود را فعال کنید. ( جالبه که آیپی آمریکا هم نمیتونه از اپ استفاده کنه پس از سرور های آمریکا استفاده نکنید . )
۲ – از طریق زیر وارد وبسایت بایننس شوید: ( ممکن است بدلیل در دسترس نبودن لینک زیر بدون وی پی ان ، لینک را خط خورده ببینید . ایرادی ندارد روی آن کلیک کنید اگر باز نشد فیلتر شکن را مجددا استارت کنید ) https://www.binance.com/en/register?ref=22159399
۳ – فرم ثبت نام را پر کنید . دقت کنید ایمیلی وارد نمایید که به آن دسترسی داشته باشید.
۴ – به ایمیل باکس خود مراجعه کرده ایمیل حاوی لینک فعالسازی بایننس را باز کرده و روی لینک فعالسازی کلیک کنید. (تصویر فوق ) اگر ایمیل نیامده مدتی صبر کنید . قسمت اسپم ایمیل باکس خود را هم ببینید شاید آنجا رفته باشد.
ثبت نام تمام شد . میتوانید با آدرس ایمیل و رمز عبور خود وارد شوید .
۵ – لاگین را بزنید (تصویر فوق ) و با نام کاربری و رمز خود وارد شوید . بایننس یک مرحله دیگر برای تایید هویت شما دارد و آن هم ثبت دستگاهی است که با آن لاگین کرده اید :
۶ – مجددا به ایمیل خود مراجعه کرده . ایمیل جدید آمده از بایننس را باز کنید (تصویر زیر) و کد ۶ رقمی موجود در آن را خوانده و در این صفحه ( تصویر فوق ) وارد کنید.
دیگه تمام شد. اکانت شما ساخته شد. پیشنهاد میکنم اپلیکیشن بایننس را بر روی گوشی خود نصب و از آن استفاده نمایید. آموزش نوشته شده اینجا هم بر اساس اپلیکیشن می باشد. ( دانلود اپ بایننس : https://www.binance.com/en/download )
مرحله یک و نیم : بالا بردن سطح امنیت (میتوانید این مرحله را نادیده بگیرید ) :
بایننس پیشنهاد میکند برای بالابردن سطح امنیت اکانت خود رمز دوم را فعال کنید. این رمز یا میتواند بر پایه ارسال پیامک باشد که به خاطر امکان عدم دریافت پیامک در ایران اصلا توصیه نمیشود. و یا با استفاده از اپلیکیشن گوگل آتنتیکیتور Google Authenticator ( توصیه میشود ) . و یا اگر فعلا نمیخواهید از این سطح امنیت استفاده کنید گزینه Skip for now را بزنید . (بعدا این بخش را میتوانید در قسمت setting/security فعال کنید ).
۱ – Google Authenticator را در گوگل پلی و یا اپ استور جستجو و نصب نمایید . لوگوی آن شبیه تصویر فوق می باشد. ( خود بایننس لینک های دانلود گوگل آتنتیکیتور را در اختیارتان میگذارد )
۲ – در صفحه بایننس qrcode به شما نمایش داده میشود (تصویر فوق ) . برنامه گوگل آتنتیکیتور را باز کنید. روی دکمه جدید بزنید (تصویر زیر) و scan a qrcode را انتخاب کنید . سپس گوشی خود را مقابل qrcode نمایش داده شده در صفح بایننس خودتان بگیرید .
۳- به محض انجام این کار ، یک کد برای شما ایجاد میشود به نام کاربر شما در بایننس . (تصویر زیر ) که با هر بار ورود به اپ بایننس از شما میخواهد که کد موجود در گوگل آتنتیکیتور را وارد کنید . شما اپ آتنتیکیتور را باز میکنید و کد نمایش داده شده را میزنید (تصویر زیر ) :
۴ – حال که این کد درست شد دکمه next را در صفحه بایننس بزنید و به استپ آخر بروید :
در این مرحله شما باید رمز ورود اولیه خود را در قسمت Login password وارد کرده و در قسمت google Authentication code هم عدد شش رقمی که در گوگل آتنتیکیتور ساخته شده را وارد کنید . دقیت کنید که این کد هر چند ثانیه (فکر میکنم ۳۰ ثانیه ) یکبار تغییر میکند . خب کار شما در این مرحله تمام است .
مرحله دوم : خرید بیت کوین یا اتریوم
متاسفانه ما مستقیما نمیتوانیم در بایننس خرید انجام دهیم برای این کار میبایست آدرس کیف پولارز دیجیتال مربوطه را از پروفایل خود در بایننس برداریم و به فروشنده ای که میشناسیم بدهیم تا پس از خرید ارز را به آن کیف پول منتقل کند. برای این کار مراحل زیر را انجام دهید.
۱- در این آموزش فرض میکنیم میخواهیم بیت کوین بخریم . پس مانند تصویر فوق از قسمت fund در لیست ارز ها BTC که همان بیت کوین هست را بیابید و روی آن کلیک کنید (فرض را بر این میگیرم که قبلا مراحل لاگین را انجام داده اید )
۲- دو دکمه پایین صفحه هستند . یکی deposite برای افزودن یا خرید بیت کوین و دیگری withdrawal برای فروش و خارج کردن از کیف پول استفاده میشود . ما قصد خرید داریم . پس روی دیپوزیت بزنید .
۳- در صفحه باز شده کد عمومی کیف پول بیت کوین شما قرار دارد . باید آن را کپی کرده و برای فروشنده ارسال کنید . تا او بتواند مقدار بیت کوینی که خریداری کردید را توسط این آدرس به کیف پول شما ارسال کند.
۵- پس از ارسال توسط فروشنده اگر به تب funds در اپ مراجعه کنید (تصویر فوق) مقدار بیت کوین باید افزوده شده باشد.
نکته : بایننس یک صرافی است پس برای هر خرید و فروش از شما کارمز میگیرد. پیشنهاد خود بایننس این است که مقداری ارز BNB (ارز دیجیتال مخصوص بایننس ) در پروفایل خود داشته باشید تا کارمزد توسط BNB و با تخفیف (۲۵ درصد ) انجام شود. برای اینکار میتوانید مقداری از بیت کوین خریداری شده خود را به BNB تبدیل کنید. ( برای تبدیل ارزها یا خرید و فروش آنها مرحله ۳ این آموزش را ببینید ).
( در صورتی نیاز به خرید ارز های دیجیتال میتونید با شماره ۹۱۷۳۳۸۳۳۷۸ تماس بگیرید یا واتس اپ بفرستید و یا به آدرس ایمیل monavarian @ gmail .com ایمیل ارسال نمایید. )
مرحله ۳ : خرید و فروش، تبدیل ارزها و یا ترید ارزهای دیجیتال
گاهی لازم است شما مثلا موقتا یکی از ارزهای خود را بفروشید و یا مثلا جزو تحلیل گرهای تکنیکال هستید و میخواهید با خرید و فروش یا به اصطلاح ترید trade کردن ارزها کسب درآمد کنید . برای اینکار میتوانید از پنل کاربری خود استفاده کنید.
۱ – اول تصمیم بگیرید که چه تبدیلی یا خرید و فروشی میخواهید انجام دهید مثلا فرض کنید مخواهید بیت کوین خود را به بفروشید و اتریوم خریداری کنید بنابراین باید ترید فروش BTC/ETH یا خرید ETH/BTC را انجام دهید در حقیقت دوتایی A/B یعنی میخواهید بین A و B معامله کنید حالا اگر فروش انجام دهید یعنی ارز سمت چپ را که A هست بفروشید و B بخرید و بلعکس برای خرید (اگر میخواهید مثلا بیت کوین خود را بفروشید و آن را به دلار تبدیل کنید میتوانید از ارز دیجیتال USDT که معادل دلار است استفاده کنید یعنی برای ترید BTC/USDT را انتخاب کنید )
۲ – در اپ به تب markets بروید و از بالا تب BTC را انتخاب کنید. (فرض میکنیم در پروفایل خود بیت کوین داریم و میخواهیم BNB بخریم ) در لیست باز شده گزینه BNB / BTC را انتخاب کنید .
۳ – در صفحه باز شده گزینه Buy را میزنیم .
۴- اینجا صفحه ترید هست . کمی نیاز به توضیح دارد . سمت راست صفحه صف خرید و فروش وجود دارد . قیمت های به رنگ قرمز صف فروش را نشان میدهد . یعنی کسانی که تمایل به فروش bnb دارند با این قیمت ها میفروشند . و پایین صف خرید هست . بالاترین مبلغی که در این صف وجود دارد یعنی بالاترین پیشنهاد خرید . با کلیک یا زدن انگلشت روی آن این مبلغ را به عنوان خرید انتخاب کنید . بالا سمت چپ عبارت BNB/BTC نوشته شده. پس یعنی اگر خرید کنیم یعنی btc فروختیم و bnb خریدیم. زیر آن سه باکس وجود دارد . اولی مبلغی که میخواهید بخرید یعنی اینکه bnb را با چند بیت کوین میخواهید بخرید که با انتخاب قیمت موجود در صف این مبلغ تغییر میکند. در باکس دوم تعداد bnb که میخواهید بخرید را مشخص میکنید (میتوانید از دکمه های درصدی زیر آن که ۲۵ – ۵۰ – ۷۵ – ۱۰۰ می باشد استفاده کنید . ۲۵% یعنی مثلا ۲۵ درصد موجودی بیت کوین خود را میخواهم bnb بخرم . و در نهایت دکمه Buy را بزنید .
۵- اگر خرید با موفقیت ثبت شود و هنوز انجام نشده باشد در تب Open Orders میتوانید خرید خود را ببینید . این یعنی سفارش شما ثبت شده اما هنوز خرید شما انجام نشده. مثلا شاید قیمتی که دادید کم بوده و هنوز فروشنده ای برای آن یافت نشده و میتوانید سفارش را لغو کنید. اگر خرید انجام شده باشد میتوانید از بالای صفحه سمت راست به قسمت Order History بروید و آنجا خرید خود را ببینید و همچنین در تب funds مقدار bnb خریداری شده شما افزوده گردیده است.
از فروشنده پرسیدم این پسته تازه ها چنده ؟ گفت ۲۰ تومنه. اینا هم ۲۵ تومنه. پرسیدم: خب فرقشون چیه؟ گفت: اینا درجه یکه. اینا درجه دو. گفتم : دیدم هردوشو از یه گونی ریختی. خودشو زد اون راه و گفت : میخوای از همون بیست تومنیه ببر. اینم کیفیتش خوبه. گفتم : نمیخوام. فقط برام سواله که چرا همچین کاری میکنی. گفت: برو آقا برو دنبال کارت. با نگاه مدیر بازرگانی طوری گفتم : خب تو که میتونی همشو بذار بیست پنج تومن سودتم بیشتر میشه خب. گفت من کلاهبردار نیستم . اینا قیمتشون بیست تومنه. خندم گرفت. گفتم : تو الان داری جنس بیست تومنی رو میفروشی بیست پنج تومن! نگاهی بهم کرد و گفت : ببین، خیلی ها دوست دارن جنس و گرون تر بخرن. اون پنج تومن اضافه، پول احساس خوبیه که بهشون میفروشم. با فلسفش حال کردم گفتم : دمت گرم. پس یه کیلو از همون بیست پنج تومنیه بده ببرم. گفت : تو بیست تومنی ببر. گفتم : خب منم احساس خوبو میخوام. گفت : نه دیگه، برای تو دیگه کارکرد نداره.
کودکی ام توی همان استخری شنا میکردم که کودک ام امروز .
فرقش این است که این یکی از صدها تفریحش هست و اما برای من شاید یکی از معدود ترین.
آن روزها همه چیز به همان شکلی که بود بود . یعنی چیز پیچیده ای وجود نداشت . ظهر جمعه تابستان میشد میرفتی باغ می افتادی توی آب خنک. عصر میشد بیرون می آمدی . چایی میخوردی . حالا هم همین کارها را میکنی . اما نمیفهمی . درکشان نمیکنی . انگار پوستت آنقدری کلفت شده که برخورد آب خنک را حس نمیکند . یعنی حالا اگر بخواهم خوشبخت باشم باید برگردم به دوران کودکی ام؟! نگاه میکنم میبینم من الان ، آرزوی بچگی هایم هستم . حالا که آرزوی بچگی هایم برآورده شده، حسی دارم ؟ اصلا میفهمم ؟ خوشبختم؟
مینشینم پای صحبت های بزرگترهای زمان شاهی ، مدام تعریف میکنند که اینطور بود . راحت بودیم . مشکلی نداشتیم . . احتمالا پدربزرگها هم مینشستن میگفتن والا زمان قاجار اصلا خیلی بهتر بود. آخه اصلا چطور میشود زندگی بکنی با خر و قاطر این شهر اون شهر بروی توی گرما ، ظرف شویی و لباس شویی هم نداشته باشی بعد راحت تر هم باشی ! بعد که میبینم خب ما هم اول انقلاب بودیم بچه بودیم همین حس را داشتیم. نه اینکه آن موقع داشته باشیم ها . بعدها که برمیگردیم خاطرات را مرور میکنیم میبینیم چقدر خوش بودیم. به هرحال نه ما دیگر مای گذشته ایم و نه زمان دیگر به اصطلاح زمان شاه.
میخواهم بدانم کودک ام امروز به همان اندازه لذت می برد ؟ استخر آب خنک توی تابستان برایش همان معنی را می دهد که برای من میداد ؟ میخواهم بدانم وقتی بزرگ شد ، میخواهد به کودکی برگردد ؟ اصلا وقتی به خوشبختی رسید میفهمد که رسیده یا هنوز آرزوی خوشبختی میکند؟
رابرت مک کی، یکی از مشهورترین مدرسان فیلمنامهنویسی است که کتاب «داستان» او به فارسی ترجمه شده است. سمینارهای ساختار داستان رابرت مک کی، دورههای آموزشی فشرده سه روزهای است که تمرکز آن بر روی فیلمنامهنویسی است. بیشتر مطالب این دورههای آموزشی برای نویسندههای فیلمنامه بسیار کاربردی است. بیشتر این سمینارها در آمریکا برگزار میشود اما گاهی نیز اتفاق میافتد که در خارج از مرزهای آمریکا دورهای را اجرا کند.
۱٫ تو نباید بحرانها و نقاط اوج داستان را فراتر از نیروی قهرمان داستانت قرار دهی. قانون مخالفت با معجزههای ناگهانی. غافلگیری ممنوع!
۲٫ زندگی را برای قهرمان داستانت آسان نگیر. هیچ پیشرفت و حرکتی در داستان وجود ندارد مگر از طریق کشمکش؛ و نهتنها کشمکش و درگیری فیزیکی.
۳٫ تو هرگز نباید کلمه به کلمه اهدافت را توضیح دهی. آنها را نمایشی کن. توضیحاتت را در شلیکهای نمایشیات قرار ده؛ و از این شلیک در آخر صحنه استفاده کن تا به کشمکش بیفزاید.
۴٫ هرگز از دروغهای عجیب و غریب و غافلگیریهای سطحی استفاده نکن. نکتههای مهمی که قهرمان میداند از ما مخفی نکن. ما را همیشه در یک قدمی او نگه دار تا بدانیم او چه میداند.
۵٫ باید با مخاطبت ارتباط برقرار کنی. یک قانون غیر قابل فسخ. البته نه به این معنی که همه خوانندگان از شخصیت تو سر در بیاورند. این نکته بسیار مهم است.
۶٫ باید دنیای خودت را بشناسی همانطور که خدا دنیای خودش را میشناسد. قانون تحقیق حرفهای.
۷٫ هرگز زمانی که به اندازه کافی پیچیدگی وجود دارد، پیچیدگی بیهوده ایجاد نکن. تنها در یک سطح پیچیدگی اضافه نکن. در هر سه سطح درونفردی، بین فردی و فرا فردی این پیچیدگی را ایجاد کن.
۸٫ آخرین نقطه را جست و جو کن، نیروی منفی پشت سر نیروی منفی، و شخصیت را دور از موفقیت قرار ده و عمیقترین کشمکشهای قابل تصور در داستانی که تحت سیطره شما ممکن است را بر سرش فرو ریز.
۹٫ تنها، نوشتن کافی نیست. برای هر متن، یک زیر متن نیز قرار بده.
نزدیک نیمه شب بود و من مشغول بازی بودم که یک ماموریت تماس پیش آمد ،انگار مورد اورژانسی بود و من اصلا حال حوصله ایستادن دم گوش رو نداشتم . اطراف را نگاه کردم ، پدربزرگ آن گوشه آرام در شارژ بود.
من : آقجون ، آقاجون … ای بابا آقاجون
پدر بزرگ : بگیر بخواب بچه این موقع شب .
من : آقاجون بیدار شو یه دیقه.
پدربزرگ : چته ، مگه کوری نمیبینی تو شارژم .
من : آقاجون مورد اورژانسیه .
پدربزرگ : عجب. مورد اورژانسی این موقع شب آخه !
من : آقاجون بیا ببین این شماره رو میتونی بگیری برام .
پدر بزرگ : چرا خودت نمیگیری ؟
من : من آنتن ندارم .
پدر بزرگ : خجالت بکش بچه . آنتن ندارم یعنی چی ؟
من : مگه چی گفتم .
پدربزرگ : ما همسن شما بودیم آنتنمون تا قله قافم می رفت . اصلا هرجا میرفتیم اولین چیزمون که فعال میشد آنتنمون بود . الان میتونستم جوابشو بدم . چون از خانم بزرگ بارها شنیده بودم که آقاجون هم آنتن درست و درمونی نداشت . باید میرفتن تا بالای کوه تا یه جایی یه آنتن نصفه و نیمه ای پیدا میکردن و کارشون راه میافتاد. ولی گفتم فقط کافیه اینو بگم تا آقاجون شروع کنه. منتظر این بود که تو من یه ایرادی پیدا کنه و شروع کنه بد و بیراه گفتن به کمپانی های مختلف و دائم هم تاکید کنه که فقط خودشون خوب بودن و جدشون آلکاتل اینا . من هم که اصلا حوصله این بحث های تکراری رو نداشتم، بحث و بردم یه سمت دیگه .
من : نکه آنتن نداشته باشم . هنگم ، ریختم به هم .
پدربزرگ : یه خواموش روشن شو درس میشه .
من : نمیشه . باید فلش بشم .
پدر : فلش ؟ فلش دیگه چه صیغه ایه ؟
من : اندرویدم ریخته بهم. شما این چیزا رو نمیفهمی آقاجون .
پدربزرگ : نفهم خودتی بچه. فکر کردی یه انی انداختی رو خودت حالا دیگه مانفهمیم .
من : اندروید آقاجون .
پدربزرگ : حالا هرچی . جوون به سن تو بره فلش بشه ، من این همه عمر از خدا گرفتم یه بارم فلش نشدم . بعد میگن ما نسل قدیمیم . والا سگ ما شرف داشت به این قرتی بازیهای الان . انروی و کوفت . پاشو پاشو برو این قرتی بازیهام در نیار
من : نمیتونم.
پدربزرگ : پاشو بهت میگم . اگه یه ذره ژن نوکیاها توت باشه با یه ریست درس میشی.
من : میگم الان نمیتونم آقاجون .
پدربزرگ : به حرف بزرگترت گوش کن .
من : داره اتک میشه بهم . وضعیتم حاده.
پدربزرگ : اتک ؟
من : چطوری آخه براتون توضیح بدم که بفهمید .
پدربزرگ : بچه نفهم خودتی . میزنم ریست فکتوریت میکنما .
من : ببینید . … مثلا فکر کنید شما مارتون تا حالا ۵۰ تا مربع خورده و الان خیلی بزرگ شده .
پدربزرگ: دهنتو آب بکش؟ فقط پنجاه تا؟!
من : حالا ، مثلا تو یه مرحله ی بالا هستید، نمیتونید یه دفعه ریست کنید که. پدربزرگ سکوت معنا داری کرد … نگام کرد.. یه غمی تو عمق نگاهش بود. گفت میدونی چن وقته مار بازی نکردم؟ یه دفعه ساکت شدم . مار بازی مورد علاقه آقاجون بود . همیشه برام تعریف میکرد که چطوری رکورد میزده و چطوری مربع ها رو پشت سر هم میخورده . گفتم : چرا ؟ از کی ؟
پدربزرگ گفت : از وقتی تو بی پدر اومدی ، حواس نمیذاری که برام . خوردم تو دیوار . اه . داشتم رکورد میزدم.
من که الان درک کرده بودم برای چی آقاجون اینهمه سفسطه بافی کرد که شماره رو نگیره ، گفتم
من : آقاجون به نظرت تو این دوره چرا باید اصلا مسئله اورژانسی پیش بیاد ؟
پدربزرگ : آره. به نظرم اینا همش حرفه . اورژانسی و این مزخرفات .
من : به نظرم آدم گاهی باید آنتنشو بزنه به اون راه .
پدربزرگ : آفرین پسرم. خوبه حداقل یه وجه اشتراک نسلی پیدا کردیم. برم بخوابم . آقاجون اینو گفت ، یه چشمک گل درشتی هم به من زد و خودشو زد به خواموشی. منم آنتمو زدم به اون راه و خودم و زدم به هنگی.