در این روزها شاید صد برابر ظرفیتم مطلب خوندم تا به حقیقت پی ببرم . سایت ها را نگاه میکنی ، آمارها را بررسی میکنی . سایت های رسمی و غیر رسمی ، تلویزیون های خودی و غیر خودی ، هوادار ها و مخالف ها …
نه انگار هم همه دروغ میگویند . هم همه راست .
وقتی با اشتیاق صفحه سایتهای موافق را باز میکنی و میخوانی با خودت میگویی : تو را تا ته استفاده میکنند و تو بی تفاوت . گر میگیری . استوار میشوی و میخواهی قیام کنی . دستبند میبندی و میزنی بیرون .
مخالفان تو هم صفحه خودشان را میخوانند . رهبری هست که فتوا میدهد . اینها محارب اسلام اند . باید بکشید . گر میگیرند . اعتقادشان را برمیدارند و یک اسلحه. میریزند توی خیابون .
وقتی به هم میرسید دو جبهه به پاست . آتشی است . شعله میکشد . اعتقاد در برابر آزادی . میجنگید . کشته میشوید …
زمان اما شما را فراموش میکند . همان طور که گلوله ها را فراموش میکند . همان طور که چند صد شهید انقلاب را فراموش کرد ، همان طور که چند صد هزار شهید جنگ را فراموش کرد .
اعتقاد در برابر آزادی . چه جنگی است که هیچ برنده ای ندارد.
شاید بعضی بگویند سهم برندگی نصیب صاحبان میشود . گمان نمیکنم . می آیند و میروند . امروز عزیزند و فردا مردم ستیز . من نمیگویم . تکرار تاریخ این حقیقت را جار میزند .
صاحبان قدرت، شما هم بدبختید . نمیخواستید کار به اینجا بکشد . نمیخواستید آدم بکشید . اما کشتید فقط برای چند روز زندگی بیشتر . کاش کافر میکشتید . توهم علی بودن برتان ندارد . آنجا حقی بود و ناحقی . اسلامی و کفری . اینجا از این خبرها نیست . برادر میکشید . حق میکشید . شاید هم میدانید و …
اما همه یک چیز میخواهند . دوست و دشمن ، خودی و غیر خودی ، مخالف و موافق ، جایی باشد. پاها را از کفش در بیاورند . آرام بگذارند توی چشمه ای . آب بیاید . آلودگی ها را بشوید . آرام شوند .
یک وبلاگ دارم و چند خواننده . تنها کاریست که میتوانم بکنم . آزادیم را در اعتقادم میریزم و هم میزنم . مقداری خون انسان هم چاشنی آن میکنم و معجون بدست آمده را برای دانلود قرار میدهم . شاید خواننده های موافق و مخالف را درمان کند. صاحبان قدرت ، شما هم غسل کنید و دانلود کنید . شاید بداد شما هم برسد .
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ، وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ،
وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ، وَضاقَتِ الاَْرْضُ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ،
واَنْتَ الْمُسْتَعانُ، وَاِلَيْکَ الْمُشْتَکي، وَعَلَيْکَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ،
اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، اُولِي الاَْمْرِ الَّذينَ
فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ،
فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ،
يامُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
اِکْفِياني فَاِنَّکُما کافِيانِ، وَانْصُراني فَاِنَّکُما ناصِرانِ،
يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ،
الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکْني اَدْرِکْني اَدْرِکْني،
السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل،
يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ.
از خواب بیدار شید تا کی در انتظار؟ منجی در فکر و عمل ما خفته. منجی درونمان را بیدار کنیم.
دوست عزیز ، حرف شما را قبول دارم . اما شمایی که میگویی بیدار شویم . من سوال میکنم ؟ بیدار کدام حق شویم ؟!
باشد . ایرادی ندارد . ما می جنگیم برای آن چیزی که گمان میکنیم حق است . اما این منافاتی با انتظارمان ندارد . اقرار میکنم که من هم تا به حال منتظر نبوده ام . اما حالا …
میتونی مطلب قبلی منو با عنوان “در واپسین یک زندگی مگسی ” بخونی . شاید عقیدم رو بهتر بفهمی .
مطلب “در واپسین یک زندگی مگسی ” خونده بودم.از شنیدن اسم آدم غایبی که دایما بهش استناد می شه تا سرمون کلاه بذارن خسته ام.آزاد بودن و آزادگی ربطی به این اعتقادات نداره.همین. منظوره دیگه ای ندارم.
“بیدار کدام حق شویم ؟!”
در دنیای امروز هر انسانی صاحب حق شهروندیه.ما در مملکتمون از ابتدایی ترین حقوقمون محروم هستیم …این دلیل خوبیه که برای رسیدن به ابتدایی ترین خواستمون بکوشیم.
سلام
دوست عزیز من عموما هر جا که میرم یا کامنت نمیذارم یا اگر بذارم آدرسم را نمیدم. نمیدونم کی و کجا برای شما مطلب نوشتم و آدرسم را دادم. اما باید بگم من هم به قول شما پس از خواندن و بررسی هر لحظه تمام دیدگاهها در مورد این انتخابات دیگه دارم دیوانه میشم. ته دلم میدونم که تقلب شده و حرفهای میرحسین درسته. اما از عاقبت خیلی می ترسم. برای تمام آنچه در این انقلاب اتفاق افتاده. حجت من برای عقیده ام نظر علما است . آنگاه که آیت ا.. بیات زنجانی اطلاعیه اش را داد دلم قرصتر شد. حالا هم که آیت ا.. جوادی عاملی نظر داده. من ارادت خیلی زیادی بهش دارم. آیات عظام هنوز نه رد کرده اند و نه تایید. می دانی یعنی چه ؟ به نظرم آنها هم می دانند چه ظلمی در حق مردم شده اما برای مصالح نظام اعلام نظر نمیکنند. من هم با وجود اینکه دارم دق می کنم (و چون کارمند دولتم نباید حرف بزنم, اما گاهی حرف میزنم) دارم تلاشم را می کنم تا صبر کنم ببینم چی میشه. فقط دعا می کنم آنچه به صلاح مردم است اتفاق بیافتد. موفق باشید.
سلام عزیز (که نمیدونم اسمتون چیه ) شاید حق با شما باشه ، نمیدونم .
دوست عزیز، خانم رها ، در مورد قسمت اول صحبتتون باید بگم این وبلاگ یک خبر نامه داره که مخصوص به خودشه . کسانی که کامنت میذارن و ایمیلشونو میدن عضو این خبر نامه میشن . اما اگر بخواین عضویتتونو لغو کنین میتونین از قسمت “عضویت در خبرنامه ” که در پنل سمت چپ است استفاده نمایید .
اما در مورد صحبتهای شما بنده هم تقریبا خودم را دلگرم به آدم هایی میکنم که یا میشناسمشان و به درستیشان ایمان دارم و یا در مورد ایمانشان شنیده ام . در مورد مجتهدین هم اختلاف نظر وجود دارد . مگر رهبر مجتهد نیست !!
به هر حال من هم سبز پوش هستم و خواهم جنگید . اما خدا کند راه را اشتباه نرفته باشیم .
اسمم رها است و دوست دارم در خبرنامه شما عضو بمونم.
من هم جمله آخر شما را دقیقا با تمام مفهومش قبول دارم و همینطور هستم. در ضمن رهبر مجتهد است ولی من به شخصه نمیتوانم بر روی صحبت یک مجتهد نتیجه گیری نهایی خودم را انجام دهم. سایر علما هم هستند. کلا من طرفدار اصلاحاتم. زنده باد راه تعالی جمهوری اسلامی.
محسن جان،به نظرم تردیدی در راهی که باید برویم وجود ندارد.آن طرف کسانی ایستاده اند که خود را شعبه ی تام الاختیار خدا روی زمین می دانند و دست در هر سوراخی برای بقا می کنند .مرده ها را ازگور بیرون می کشند و بی آبرو می کنند،خواه مولوی باشد و خواه ابن عربی و ملا صدرا و خمینی.زنده ها را در دادگاهی که خود قانونگذار و قاضی و مجری حکم هستند محکوم می کنند.و البته بی آبرو که نا سزا به مخالفان را حتما موجب ثواب می دانند.
راه را باید رفت و آن راهی نیست مگر آن که نفعش برای همه باشد.راه جمهوری.جمهوری مبتنی بر خدا ترسی.خدا ترسی ای اما که تعریف شده باشد.که قانون داشته باشد ،محبت داشته باشد.حرف حساب سرش بشود و جوابش به مخالفان دستگیری فله ای و باتوم وشکنجه و دروغ پردازی نباشد.
پس هر کداممان باید سهمی داشته باشیم در کمک به تحقق آزادی بیان،در تبییـن«زنده باد مخالف من»در توضیح شرافت قانون عادلانه.در تفبیح دیکتاتوری به ویژه آن که شمشیر دین به کف دارد.و در این راه باید ثابت قدم بود و اصلا عذاب وجدان مذهبی نگرفت که آنها که همه چیز خواهند دل به همین عذاب وجدانهای من و تو و تردید هایمان بسته اند،بی آن ها که خود ذره ای تردید در زیر پا گذاشتن اخلاق نبوی وعلوی داشته باشند چرا که آنان مصلحت گرا هستند نه اصول گرا.
در ضمن به روز کردم.!
با سلام
جناب اقای منوریان
ضمن عرض ادب و احترام حضور شما
تبریکات صمیمانه مرا برای راه اندازی این وب لاگ بپذیرید
خوشحالم که اینجانب را قابل دانستید تا اسباب بازدید از وب لاگ شما فراهم شود
از درگاه خداوند متعال برایتان موفقیت روز افزون مسألت مینمایم
ارادتمند شما
علی فتوحی
علی جان ، شاید تا دیشب تردید داشتم . اما حالا میتوانم با اعتقاد حرفهایت را بپذیرم . وقتی میبینی برای حقانیت خودشان همه را زیر سوال میبرند … آیت الله مکارم ، آیت الله صانعی ، و حتی اگر لازم باشد رهبر فعلی و پیشین خودشان را هم زیر سوال خواهند برد تا مبادا پیش بیاید که بگویند ما اشتباه کردیم .
این یک اصل است که هر چیزی ولو کفر ، یک توجیه عقلانی دارد . وگر نه کافری بوجود نمی آمد .
مرسی از بیان مصممت که باعث دلگرمی ام شد .
من معتقدم باید هر کدام از ما مانند چند هفته پیش که به تنهایی یک ستاد برای میر حسین بودیم از الن به بعد یک فکر پیش رونده باشیم. باید هر کدام از ما مطالعات فراوان داشته باشیم و شروع به فعالیتهایی برای آزادی از این وضع داشته باشی. با حرکت و فکر ما همه چیز تغییر خواهد کرد. باید صبر داشت و درست کار کرد.
آبی تر از آنیم که بی رنگ بمیریم
از شیشه نبودیم که با سنگ بمیریم
تقصیر کسی نیست که اینگونه غریبیم
شاید که خدا خواست که دلتنگ بمیریم
وای از آن روز که بیداد شود
و ز هر کوی ستم یادشود
برگ سبزی که به تن داشت درخت
خشک گردد خس و خاشاک شود
(ولی ناراحت نباشیم دنیا این جور نمی مونه)
salam
aval az hame man type farsim khob nist
jenebe aghaye monavarian omidvaram haleton khob bashe
dar morede in post k hameye nazarha ineke ma rah ro baraye zohore emam zaman baz konim
man in nazar ro nadaram
be nazare man ta zamani k riaa dar karha hast v riaa dar entezar faraj hatta az kasani k khod ra naayebe emam zaman midanand
kasani k hatta khodeshan ham eslam setizi mikonand v fagat harf az an be mian miavarnd
kasani k ba be sokhre gereftane eslam karhaye khod ra motabege ba an midanand.
behtar in ast mahdie mo’od ta zamani k ria bashad zohor nakonad
chon ba in diktatori k dar nezam eslami bevojod avarade’and baraye payin nayamadan az arseye ghodrat dast be harkari pas az zohore emam khahand zad
اگر جواب این سوال رو بفهمی شاید جواب خیلی سوالات رو بگیری
قبول داری بیشترین جنایات به اسم دین تو تاریخ کل جهان انجام شده؟
خدایی که داناست به همه چیز نمی دونسته اگه چیزی به اسم دین بیاره بیشتر ازش سواستفاده می کنن و باهاش آدم می کشن تا اینکه به مردم سود برسونه؟