فیلم نامه کوتاه <تولدت مبارک > نوشته سعید یوسفی

متن زیر توسط یکی از اعضای انجمن فرستاده شده و در این قسمت قرار دادیم تا دوستان بخوانند و نظرشون رو به این دوست عزیز ارائه نمایند :

به نام او …

تولدت مبارك
نويسنده : سعيد يوسفي

 

روز- خارجي – جايي در شهر

دوربين به حالت E.L.S( خيلي دور از سوژه ) فيلم ميگرد و جواني 17 يا 16 ساله با لباسي ساده و با سردرگمي وارد كادر ميشود.{ گويا سعي دارد اطراف را به خوبي ببيند و مدام چشم هايش هايش را ميمالد }
در نماي P.O.V ( از چشمان فرد ) – جوان مدام پلك ميزند وراه ميرود و به زمين و آسمان و مردم كه در اطرافش هستند نگاه ميكند سعي دارد به خوبي ببيند اما همه چيز تار است.
{ در كل فيلم موسيقي سوزناكي پخش مي شود }
در نماي لانگ شات – جوان به اطراف نگاهي ميكند ، بسيار دقت ميكند
P.O.V جوان – انبوه اتومبيل هايي را بسيار تار در فاصله اي دور مببيند اما دليل توقف اين تعداد ماشين مشخص نيست.
M.S جوان – جوان به سمتي ديگر مي نگرد { در حالت او تعجب به وضوح ديده ميشود }
P.O.V جوان – تصويري تار از قاب عكس يك فرد هيكلمند در دست مردي است كه در پياده رو روي يك صندلي نشسته و افراد زيادي از جلوي او رد ميشوند. پياده رو شلوغ است
M.S جوان – جوان دقت بيشتري ميكند تا باقي اتفاقات دور خودش را ببيند.
P.O.V جوان — مدرسه اي را ميبيند كه درون آن به خوبي واضح است اما جوان تار ميبيند و كنار درب آن مدرسه تابلوي اعلاناتيوجود دارد كه تعدادي پسر جوان و نوجوان زير اطلاعيه اي جمع شده اند . نوشته اطلاعيه چون بزرگ است به خوبي معلوم ميشود اما جوان چون چشمانش تار ميبيند نميتواند بخواند.
برش به كنار تابلو اعلانات :‌ دوربين از نيمرخ بچه ها به حالت m.s فيلم ميگيرد (خواندن اعلاميه از اين نما براي بيننده ممكن نيست )
يكي از جوانان با موهايي بلند و پيراهن آستين كوتاه و شلوار جين گوشه اين اعلاميه را گرفته و بالا مي آورد و و ورق ميزند . معلوم ميشود حداقل 15 تا مثل اين اعلاميه روي تابلو به حالات يك دفتر متصل است. در هنگام بالا بردن اعلاميه دوربين با حالت تراولينگ به زير دست جوان نزديك ميشود بطوري كه براي نشان دادن اعلاميه ( از بقل ) كمي دوربين به بالا مايل ميشود.
M.S جوان محصل — جوان مجصل كه اعلاميه را ورق زده بود پوزخندي ميزند و به بقيه كه متعجب هستند چيزي مي گويد و با خنده ميرود .
برش به : جوان ابتدايي فيلم
لانگ شات جوان ابتدايي فيلم در مكاني كه ايستاده بود – جوان سر برميگرداند و دست در جيب ميكند و يك عينك نو را از درون يك جعبه كادو که روی آن نوشته تولدت مبارک در مي آورد.
در هنگام در آوردن عينك از كادو دوربين دوم تصوير نزديكي از عينك و جعبه كادو ميگيرد.
تصوير خيلي نزديك از صورت جوان كه عينك ميزند و سپس با خوشحالي به اطراف نگاه ميكند.
P.O.V جوان — همه آدمهاي اطرافش كه تار بودند واضح شدند ماشينها مدرسه و همه چي
لانگ شات جوان – جوان شاد تر از قبل به نظر ميرسد اما خوشحالي اش و لبخند رو لبش كمي گم ميشود . او ميخواهد چيز هاي تاري را كه الان ديد را اينبار واضح ببيند ( عينك باعث بهتر ديدن او شده )
P.O.V جوان – انتهاي اين همه ماشين كه در خيابان بودند به خوبي معلوم نيست اما در آخر خيابان سقف پمپ گاز ديده ميشود.
M.S جوان – جوان با كمي ناراحتي به سمت ديگر مينگرد
P.O.V جوان – در اين هنگام آهنگ سوزناك به اوج خودش ميرسد . تابلويي كه در دست مرد است تابلوي روح الله داداشي است – سوي ديگر خيابان پشت شيشه مغازه اي يك عكس از روح الله داداشي ديده ميشود كه كنار عكس روبان سياه وجود دارد و زير عكس نوشته شده روحش شاد.
جوان به مدرسه نگاه ميكند
P.O.V جوان – همانطور كه به مدرسه نگاه ميكند درون بانکی هم به تقریبا به سختی نمایان است که روی کاغذی نوشته شده : ” وام با سود 28 درصد ”
درون مدرسه شلوغی درون حیاط و وجود بچه ها در حیاط کاملا مشخص است .
برش به : درون مدرسه – يكي از جوانان مي آيد و كل اعلاميه ها را كنده و روي زمين مي اندازد. [ با عصبانيت ]
يكي ديگر از بچه ها به اعلاميه نزديك ميشود و اعلاميه هاي را ورق ميزند ( در اين هنگام دوربين با حركت تراولينگ به اعلاميه روي زمين نزديك ميشود ) روي اعلاميه صفحه اول كه بچه ها در ابتداي فيلم دور آن بودند نوشته شده است : كنكور سال 94 حذف ميشود – {جوان ورق ميزند} صفحه دوم اعلاميه ها : كنكور سال 92 حذف ميشود – صفحه سه : كنكور سال 91 حذف ميشود. ( معلوم ميشود كه هر چند روز يك بار يك اعلاميه به اين ها اضافه ميشود. )
M.S نقش اصلي فيلم : جوان كمي به اين طرف و آن طرف نگاه ميكند سپس عينكش را از چشم بيرون مي آورد و با قدرت و ناراحتي به سمتي پرتش ميكند .
فيد اوت
پايان

 

اگر امكانش هست حتما نظرتون رو راجع به اين فيلمنامه بگيد.
اين اولين فيلمنامه منه.