رازهای فیلم نامه نویسان موفق در هالیوود

آلفرد هیچکاک گفت: “برای ساختن یک فیلم عالی به سه چیز نیاز دارید: فیلمنامه، فیلمنامه و فیلمنامه.” اما ساختن طرحی برای یک فیلم، نمایش تلویزیونی، یا نمایش صحنه بسیار سخت تر از آن چیزی است که اکثر مردم فکر می کنند. جلوه های ویژه بیشتر، بازی با اسلحه، تعقیب و گریز با ماشین یا خنده می توانند فیلمنامه خوب را تقویت کنند، اما به خودی خود چیزی نیستند. یک فیلمنامه باید تماشاگران را تسخیر کرده و روی صندلی هایشان میخکوب کند. این کار یک داستان نویس است. وقتی متن خوب باشد بقیه چیزها را به دنبال خود خواهد کشید.

بسیاری از نویسندگان مدرسه قدیمی هالیوود به عنوان نمایشنامه نویس آموزش می دیدند و اکنون کلاس های مخصوص نویسندگی فیلم نامه نیز پدیدار شده اند. یکی از بهترین معلمان نویسندگی متون نمایشی که اکنون مشغول به کار است، جف کیچن (Jeff Kitchen ) است.

جف کیچن
جف کیچن

جف کیچن ، نویسنده کتاب “نوشتن یک فیلم عالی: ابزارهای کلیدی برای فیلمنامه نویسی موفق” ، اساسا آموزش دیده نمایش نامه نویسی است. او به مدت سی سال هزاران نویسنده از برادوی تا هالیوود را آموزش داده است. در میان شاگردان سابق او، چندین نامزد اسکار و امی، مجریان و کارگردانان، نویسندگان و تهیه کنندگان وجود دارند. تهیه کنندگان اجرایی بیشماری که توسط جف در تمام استودیوهای بزرگ هالیوود آموزش دیده اند، اصرار دارند که جف پیشرفته ترین ابزارهای توسعه را در این صنعت آموزش می دهد. با توجه به هجوم هرساله فیلمنامه نویسان مشتاق به لس آنجلس، می خواستم با یکی از معلمان و مربیان برجسته نویسندگی متون نمایشی مصاحبه ای داشته باشم. پس با جف نشستم تا گفتگویی در خصوص حرفه، تکنیک‌هایش،  تسلط بر فیلمنامه‌نویسی و برنامه آموزشی جدیدش داشته باشیم.

ویک جرامی : با افزایش تولید با توجه به خدمات آنلاین مانند نتفلیکس، آمازون پرایم، و هولو، به علاوه ریالیتی شو هایی که اکنون در قرن بیست و یکم اتفاق افتاده است، وضعیت فیلمنامه‌نویسی و بخصوص فیلمنامه‌نویسی در هالیوود را امروز چگونه می‌بینید؟

جف کیچن: امروز زمان بسیار خوبی برای نویسنده شدن است زیرا چنین انفجاری از فرصت ها وجود دارد. تهیه‌کنندگان بارها به من گفته‌اند که تشنه افرادی هستند که می‌توانند فیلمنامه‌ بنویسند. بنابراین اگر می‌خواهید شغلی داشته باشید، در کار خود مسلط شوید. نوشتن متون نمایشی بسیار دشوار و نیازمند مهارت های ویژه ای است، اما افراد تازه وارد اغلب فکر می کنند که آسان است. کار سختی است، اما اگر بتوانید مهارت‌های کامل یک داستان‌نویس و نمایشنامه‌نویس را کسب کنید، آن‌گاه می‌توانید حرفه‌ای برای خود ایجاد کنید. در کاملاً باز است و استودیوها می خواهند چیزهای جدیدی را امتحان کنند زیرا کل بازی تغییر کرده است. بنابراین، انتخاب های جسورانه ای داشته باشید و آنها را با ایده خودتان شگفت زده کنید – اما مطمئن شوید که روی کاغذ هم خوب نوشته می شود. این وظیفه شما به‌عنوان یک فیلمنامه‌نویس است – یعنی روایت یک داستان خوب و تبدیل آن به متن نمایشی.

ویک : سه چیز مهم به نویسندگانی که می خواهند به طور خاص وارد نمایش نامه نویسی یا فیلمنامه نویسی شوند بگویید؟

جف :

۱ ) مسلط شوید

 هنر دراماتور تبدیل یک داستان برای اجرا است – چه فیلم باشد، چه  برای برنامه تلویزیونی یا روی صحنه. شما باید یک داستان خوب تعریف کنید که قابل اجرا باشد و مخاطب را جذب کند. متون نمایشی عموماً زیرکانه ترین متون ادبی در نظر گرفته می‌شود، بنابراین اگر می‌خواهید نویسنده حرفه ای شوید، به مهارت‌های بیشماری نیاز دارید. استعدادهای خاصی در شما وجود دارد که به شما کمک میکند مهارت هایتان را بکار گیرید و اگر از آنها استفاده نکنید رفته رفته توانایی آنها را از دست می‌دهید. فیلمنامه ساختارمند تر از متون دیگر است. بنابراین تسلط بر ساختمان طرح و قاعده های دراماتیک بسیار مهم است. شما باید بتوانید یک داستان بی نظم غیر ساختار یافته را در قالب طرح دراماتیک جذاب، صرف نظر از ژانر، ساختار دهید. مثل این است که بخواهید خلبان هلیکوپتر شوید – یادگیری آن سخت است، اما وقتی استاد شدید، همیشه می توانید کار پیدا کنید.

۲) صدای خود را پیدا کنید:

 زیاد بنویسید. نگذارید عدم پذیرش و چیزهای دیگر حواس شما را پرت کند. درون خلاق خود را عمیقاً حفاری کنید و به نوشتن ادامه دهید، اما ربات نباشید. فقط کپی کننده ی ترندهای محبوب نباشید زیرا در حال حاضر از این مدل متون بیش از حد وجود دارد. همیشه از چشم یک نویسنده به همه چیز نگاه کنید، همه چیز را در ذهن خود بال و پر دهید و بازی چه می‌ شد را بازی کنید. خود را به جای دیگران بگذارید و به این فکر کنید که اگر جای آنها بودید چه می کردید. اگر یک روح با باشید که یک کار ناتمام در دنیا داشته باشید؟ چه حسی دارد؟ چگونه می توانستید بر دنیای زندگان تأثیر بگذارید؟ اگر یک سیاستمدار فاسد هستید و یک چیز صادقانه را یافته اید که ارزش مبارزه کردن داشته باشد، چه؟ اگر در جنگل گم شده باشید و بدانید که قرار است بمیرید چه؟ به صدای درونی خود گوش دهید. شما یک فرد متفاوت هستید که برداشت شخصی خود را در موقعیت ها دارید. ارمغان این کار چیست؟ عاشق چه چیزی هستید؟ چطور مضطرب و چگونه گمراه میشوید؟ هر چه بیشتر در خودتان و ذا‍‍‍‍‍‍ئقه خودتان عمیق شوید، کمتر از دیگران تقلید می کنید. همیشه بخوانید تا منابع درونی خود را گسترش دهید و عمیق تر کنید. به داستان هایی که در اطراف شما اتفاق می افتد گوش دهید و سپس آنها را برای خود بسازید. تهیه کنندگان تشنه چیزهای خلاقانه و اصیل هستند، بنابراین متن خودتان را بسازید و آن را به بازار عرضه کنید. هرچه به عنوان یک دراماتور مهارت بیشتری داشته باشید، داستان های جسورانه تری خواهید ساخت.

۳) زرنگ و سرسخت باشید :

 گذران زندگی به عنوان یک نویسنده کار آسانی نیست. شما به چشم انداز و ثبات در آن نیاز دارید. شما باید بدانید که چگونه با مورد پذیرش قرار نگرفتن برخورد کنید زیرا این بخش بزرگی از بازی است. این که بخواهی هیچ وقت نوشته هایت را رد نکنند، مثل بوکسوری است که انتظار دارد هرگز مشت نخورد. یاد بگیرید که به نیازهای درونی خود رسیدگی کنید تا بتوانید از نظر عاطفی زنده بمانید. درک کنید که نوشته شما برای همه مناسب نخواهد بود. به فیلم هایی فکر کنید که از نظر دیگران بی نظیر هستند و شما از آنها متنفرید. پیدا کردن افرادی که متناسب با روحیات شما هستند ممکن است زمان ببرد. خالق درون خود را پرورش دهید. ریتم رشد خود را پیدا کنید تا بتوانید به سرعتی که برای شما مناسب است ادامه دهید.

شما همچنین باید استراتژی داشته باشید و برای ایجاد شغل هوشمندانه کار کنید. توانایی همکاری با دیگران (منظورم نوشتن مشترک نیست، بلکه تعامل حرفه‌ای با دیگران است) بسیار مهم است، زیرا در نهایت با افراد زیادی کار خواهید کرد و اگر با دیگران خوب تا نکنید، آن‌ها دیگر شما را نمیخواهند. یک بار شنیدم که یکی از بازیگردانان می گفت که دیگر هرگز با این شخص خاص کار نمی‌کند «زیرا زندگی کوتاه است». حرفه ای، قابل اعتماد و با ثبات باشید—کسی که دیگران می خواهند با او کار کنند.

ویک :  بزرگترین تصور غلط راجب فیلم نامه نویسی چیست ؟

جف : این که یک داستان خوب خود به خود منجر به یک فیلم خوب یا برنامه تلویزیونی یا نمایش خوب خواهد شد. یک داستان باید برای نمایش دراماتیزه شود. تئاتری ها حرف خوبی می زنند. آنها میگویند ممکن است یک داستان دور آتش کمپ جذاب باشد اما برای صحنه ارزشمند نباشد. در واقع نمی تواند به گونه ای اجرا شود که مخاطب را جذب کند. یک فیلمنامه خوب در تمام مسیرش دراماتیک است و قسمت فلت (بدون کشش دراماتیک) ندارد. به این معنی که شما مخاطب را در بیشتر زمان نمایش روی لبه صندلی خود نگه می دارید. یک اکشن دراماتیک جذاب منطقی به هم پیوسته، عنصری مخفی است. صحنه تعقیب و گریز و تیراندازی با ماشین یک اکشن دراماتیک نیست. اکشن دراماتیک حالتی است که مخاطب را در آن قرار می‌دهید تا ببیند اوضاع چگونه پیش می‌رود، بعد چه می‌شود و چگونه به پایان می‌رسد. بنابراین، فیلم نامه صرفا یک داستان گویی ساده نیست. شما علاوه بر نیاز مبرم به کسب مهارت های داستان سرایی، به عنوان یک دراماتور به مهارتهای تخصصی این حوزه نیز نیاز دارید.

ویک : شما در کلاس آنلاین script.kitchen  فیلمنامه نویسی پیشرفته را ارائه می دهید، یک برنامه آموزشی سخت برای فیلمنامه نویسان جدی. مزایای این آموزش چیست و چگونه به نویسندگان کمک می کند؟

جف : من هفت مورد از قدرتمندترین ابزارهای فیلم نامه نویسی در این صنعت را آموزش می دهم و دانش آموزانم با نوشتن مداوم فیلمنامه های متعدد در آنها آموزش کامل می بینند. آنها سخت کار می کنند تا بر هر یک از قاعده ها و  ابزارها مسلط شوند و سپس همه آنها را با هم ادغام کنند. کل برنامه بر روی آموزش هنر دراماتیزه کردن متمرکز است. این برنامه آموزشی دو ساله آنها را به یک فیلمنامه‌نویس حرفه‌ای باتجربه تبدیل می‌کند که آماده مقابله با هر پروژه در هر ژانری است. آنها آموزش خواهند دید که چگونه یک قهرمان داستان را در یک دوراهی به دام بیاندازند تا یک اکشن دراماتیک خیره کننده خلق کنند. چگونه می توان شخصیت های پویا، پیچیده و خاکستری ایجاد کرد که احساس همذات پنداری داشته باشند. چگونه انگشت خود را روی مضمونی بگذارند که از طریق کنش کامل یک داستان پدیدار می شود، نه مضمونی که اصرار دارند باید باشد. چگونه یک داستان را به سرعت شروع کنیم، از تمام عناصر اصلی آن استفاده کنیم و نقاط قوت آن را تقویت کنیم. چگونه می توان از قدرت منطق برای ادغام تمام عناصر یک داستان در یک اکشن اصلی استفاده کرد. چگونه می توان هر بخش از یک داستان را دراماتیزه کرد تا هیچ یک از بخش ها فلت و مسطح نباشند. چگونه می توان مخاطب را در مرکز تمرکز تمام کارهای خود قرار داد. و چگونه میشود طرح را هرس کرد تا تنها چیزهایی که برای پیشبرد داستان ضروری است حفظ شود. اصلی‌ترین چیزی که من آموزش می‌دهم این است که چگونه یک فیلمنامه را قبل از نوشتن به درستی مهندسی کنیم، و روشی که من آن را آموزش می‌دهم توسط یک کارآموزی سختگیرانه است که به طور مداوم بر روی چندین فیلمنامه از همه ژانرها کار می‌کند.

 ( برای کسب اطلاعات بیشتر راجب جف کیچن و دوره تسلط بر فیلم نامه نویسی وبسایت http://script.kitchen را مشاهده نمایید )

منبع : scriptmag.com

ترجمه توسط محسن منوریان

چرا اندازه فیلم نامه شما کوتاه است؟

در این مقاله در خصوص اندازه مناسب برای فیلم نامه بحث خواهیم کرد و اینکه آیا کوتاهی فیلم نامه اساسا ایراد بحساب می آید یا خیر . و در نهایت اینکه اگر هنوز فکر میکنید فیلم نامه تان کوتاه است برای رفع مشکل آن چه اقدامی میتوانید انجام دهید.

همانطور که احتمالا میدانید هر صفحه از یک فیلم نامه تقریبا معادل یک دقیقه بحساب می آید. در نتیجه اگر فیلم نامه شما ۸۲ صفحه داشته باشد انتظار میرود طول فیلم حدود ۸۲ دقیقه باشد.

چرا فیلم نامه شما خیلی کوتاه شده است؟

غالبا علت آن این است که ساختار کنش داستانی شما ( بخصوص پرده دوم ) به اندازه کافی شخصیت اصلی را دچار مشکل یا چالش جدی نمیکند.

سایر دلایل میتواند اینها باشد:

  • بسته به ژانر فیلم نامه میتواند اندازه های متفاوت داشته باشد.
  • صحنه های اکشن در متن کوتاه تر از فیلم هستند.
  • بدلیل دیالوگ های کمتر ، فیلم نامه کوتاه تر می شود.

یکی از این دلایل باعث میشود فیلم نامه شما ۶۰ ، ۷۰ و یا ۸۵ صفحه باشد.

تهیه کنندگان حرفه ای انتظار دارند فیلم نامه بین ۹۰ تا ۱۱۰ صفحه باشد که این اندازه استاندارد حداقل فیلم های تجاری است. بنابراین فیلم نامه ای که زیر ۹۰ صفحه باشد معمولا به نظر کوتاه می آید. اما این بدین معنی نیست که نمیتواند تبدیل به فیلمی موفق شود.

در ادامه به شرح این موارد خواهیم پرداخت به همراه نمونه هایی از فیلم نامه های کوتاه موفق.

اندازه فیلم نامه بر اساس ژانر

میخواهیم به میانگین اندازه فیلم نامه ها در ژانر های مختلف نگاهی بیاندازیم تا ببینیم آیا هنوز هم یک فیلم نامه ۷۰ صفحه ای کوتاه است یا خیر.

در سال ۲۰۱۹ داده پرداز استفان فالوز حدود ۱۲۰۰۰ فیلم نامه را بررسی کرد تا اندازه متوسط آنها را بر اساس ژانر بدست بیاورد. این نمودار نتیجه این آنالیز می باشد :

Data Provided by Steven Follows
Data Provided by Steven Follows

اندازه میانه فیلم نامه در تمام ژانر ها ۱۰۶ صفحه معادل یک ساعت و ۴۶ دقیقه می باشد. محدوده کلی فیلم نامه ها بین ۸۰ تا ۱۴۰ صفحه و ۶۸٫۵ درصد آنها بین ۹۰ تا ۱۱۰ صفحه می باشد.

یکی از یافته های جذاب این آنالیزگر اندازه کوتاه فیلم های ترسناک در مقایسه با بقیه ژانر ها بود. این مسئله تا حدودی به خاطر طبیعت بودجه پایین اغلب فیلم های ترسناک می باشد اما میتواند به خاطر ساختار چند اوجی و کشیده این ژانر که در آن صحنه ها میتوانند بدلیل ماهیت ترسناک بودن آرام پیش بروند

نکته جالب توجه دیگر در کنار فیلم های ترسناک ، در فیلم هایی که از داستان های زندگی واقعی گرفته می شوند اندازه صفحات افزایش می یابد. این به این دلیل است که شما نیاز دارید جهان داستان و کاراکترهایتان را بیشتر توضیح دهید.

بنابراین اگر شما یک فیلم نامه ترسناک می نویسید ۸۰ صفحه کافی است . اما برای یک فیلم نامه مثلا علمی تخیلی ۸۰ صفحه میتواند به این معنی باشد که شما به اندازه کافی جزئیات وارد داستانتان نکردید و باید یک بار دیگر آن را بازنویسی کنید.

صحنه های اکشن در متن فیلم نامه کوتاه تر نوشته میشوند.

فیلم نامه نویسان حرفه ای برای نوشتن صحنه های اکشن مثل صحنه های تعقیب و گریز یا مبارزه، با علم به اینکه کارگردان ، مسئولان جلوه های ویژه ، بدلکاران و تدوین گران میتوانند به بهترین وجه این صحنه ها را ایجاد کنند از نوشتن جزئیات درباره این صحنه ها خودداری میکنند.

به فیلم هایی مثل جیمزباند، جان ویک یا سری های سریع و خشن فکر کنید. غیرمنطقی است که هر مشت و لگد و گلوله ای بطور دقیق در فیلم نامه نوشته شده باشد. بجای آن میتوان یک نسخه کوتاه نوشت و فضا را برای کارگردانی استادانه باز گذاشت.

توجه کنید به این صحنه معروف از فیلم ماموریت غیرممکن زمانی که تام کروز با طناب آویزان شده و میخواهد اطلاعات را از سیستم کامپیوتری بدزدد بدون اینکه با زمین برخورد کند چون اگر برخورد کند آژیر خطر به صدا در خواهد آمد . این صحنه پرتنش ۲ دقیقه و ۴۲ ثانیه ای را مشاهده کنید:

حال با متن اصلی که فقط در یک صفحه نوشته شده مقایسه نمایید:


بنابراین اگر شما در فیلمتان از این قبیل صحنه ها دارید ، اندازه فیلم نامه تان شاید به ۹۰ صفحه نرسد.

فیلم نامه های اتمسفری طبیعتا کوتاه ترند

منظور از اتمسفر همان لحن فیلم نامه می باشد. اگر چیزی مختصر نوشته شده باشد میتواند به این معنی نباشد که زمان آن هم کوتاه باشد و بلعکس کلمه های توصیفی میتوانند تصویری از یک نمای باز ( لانگ شات ) در ذهن خواننده ایجاد کنند در حالی که بلحاظ زمانی هیچ اتفاقی نیافتاده است.

از وقتی که به فیلم نامه نویسان برای نوشتن توصیف صحنه ها، عبارت “کم هم زیاد است” توصیه میشود، فیلم های بلند ، با پلان های کشدار و دیالوگ های کوتاه معمولا فیلم نامه های کوتاه تری دارند. کارگردانانی که علاقه مند گرفتن پلان های طولانی هستند معمولا صحنه ها را بلندتر از آنچه نوشته شده می سازند. بنابراین ممکن است یک نصف صفحه را چند دقیقه کش دهند.

فیلم خواننده یک مثال خوب است.در این فیلم با بازی کیت وینسلت و رالف فینز، یک احساس مالیخولیایی وجود دارد که بشدت تم پشیمانی و شرمساری و تامل فیلم را تقویت میکند. کارگردان اثر، استفان دالدری، صحنه هایی از لحظه های بدون دیالوگ خلق کرده است که احتمالا در فیلم نامه یک خط بیشتر نبوده اند و حالا در فیلم هرکدام بیش از یک دقیقه طول می کشند.

فیلمسازان تجربی مانند ترنس مالیک، بلا تار و آندری تارکوفسکی فیلم‌هایی می‌سازند که سه تا هشت ساعت طول می‌کشد. مطمئنا این فیلم های حماسی، فیلمنامه های بسیار کوتاه تری داشته اند.

با این حال، تا زمانی که شما کارگردان نباشید، نمی توانید بدانید که فیلم نهایی چقدر طول خواهد کشید، بنابراین منطقی است که مدت زمان آن را مطابق با قاعده “حساب سرانگشتی” که در ابتدا گفته شد در نظر بگیرید.

فیلم نامه های کوتاه معمولا مشکل ساختاری دارند

این امکان وجود دارد که شما با ساختار فیلمنامه خود مشکل داشته باشید، و مشکل معمولاً یا در  کنش اصلی داستان (پرده دوم) و یا در پایان ناگهانی و غیرمنتظره است. در اینجا چند سوال وجود دارد که ممکن است از خود بپرسید:

  • آیا من تنش را در پرده دوم به نقطه شکست رسانده ام یا خیلی زود مسائل را حل کردم؟
  • آیا پیچ و خم های کافی در راه رسیدن به اوج در پایان پرده دوم وجود دارد؟
  • آیا زمان کافی برای حل هریک از داستان های فرعی داده شده ؟
  • آیا پایان بندی من خیلی سریع و ناگهانی و غیرمنتظره نشده ؟
  • آیا پایانی نوشته ام که انتظارات ژانر فیلم را برآورده کند ؟

مثلا در یک فیلم ترسناک، اگر اسلشر به طور ناگهانی بیرون صحنه نمایش بمیرد، پاسخ به آخرین سوال تقریباً به طور قطع منفی است.

حواستان باشد از زیاده گویی در فیلم نامه خودداری کنید. همچنین اگر می‌خواهید از ترفندهای یواشکی مانند تغییر حاشیه یا اندازه متن برای افزایش حجم فیلم نامه استفاده کنید باید بگویم تهیه کنندگان فیلم در مورد چنین چیزهایی خیلی باهوش هستند!

در عوض، به این فکر کنید که آیا عدالت را در سیر تکامل شخصیت های خود رعایت کرده اید یا خیر. آیا سکانس های اکشن را با جزئیات کافی توصیف کرده‌اید تا متن شما برای خواننده هیجان انگیز باشد؟

با فرض اینکه سوژه‌ای را انتخاب کرده‌اید که رویدادهای کافی برای ساختن یک فیلم کامل قابل اجرا داشته باشد، ممکن است به سادگی در عجله‌تان برای رسیدن به پایان یک خطای ساختاری مرتکب شده باشید.

ایراد ساختاری ندارید ؟ به چه چیز دیگری باید توجه کنید؟

اگر سکانس‌های اکشنی دارید و آنها را کوتاه توصیف کرده اید تا فضایی برای تخیل کارگردان ایجاد کنید، کمی به آنها پروبال بدهید . همچنین میتوانید از اکشن برای آشکار کردن ابعاد شخصیت استفاده کنید.

به قطره عرقی که از پیشانی تام کروز در ماموریت غیرممکن افتاد فکر کنید. این نشان می دهد که او تحت فشار بسیار زیادی است و فوق بشر نیست. و هنگامی که او موفق می شود قطره در حال سقوط را بگیرد، در عین حال که لحظه ای هیجان انگیز است، عملکرد برق آسا و تدبیر او را نشان می دهد. شما باید بتوانید این لحظه های اکشن را در توصیف صحنه بخوبی بنویسید.

در نهایت، اگر صادقانه ساختار، نوشته‌های توصیفی، تعاملات شخصیت‌ها و پایان‌بندی خود را ارزیابی کرده‌اید، و هنوز نمی‌توانید جایی را پیدا کنید که به کمی فضای تنفسی بیشتر نیاز داشته باشد، نگران نباشید.

در نظر داشته باشید که فیلم نامه  فیلم اسکار گرفته ی هنرمند ( The Artist 2011 ) فقط ۴۴ صفحه داشته . مسلما این برای یک فیلم صامت امروزی بود که بر کمدی فیزیکی و داستان‌گویی بصری تکیه داشت، اما همین میتواند نشان ‌دهد که گاهی کمتر ، بیشتر است .

اگر نیاز دارید بیشتر قانع شوید ، فیلم نامه ۷۳ صفحه ای فیلم استخوان زمستان (Winter’s Bone  2010 ) را بخوانید که برای نویسندگان دبرا گرانیک و آن روسلینی جایزه فیلم‌نامه‌نویسی Waldo Salt در جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۰ را به ارمغان آورد.

به طور کلی، اگر فیلم‌نامه شما هیجان‌انگیز، تکان‌دهنده، خنده‌دار یا جذاب باشد، و در ساختار و قالب دقت لازم را داشته باشید، هیچ کس ناراحت نمیشود اگر کمی کوتاه باشد.

نتیجه گیری

در این مقاله فاکتور های مختلفی بیان شد که باعث میشوند فیلم نامه شما کوتاه تر از حد معمول باشد:

  • ژانر
  • لحن
  • صحنه های اکشن
  • مشکلات کنش ها 

شما چه فکر میکنید ؟ چه مسائل دیگری ممکن است وجود داشته باشد که باعث شود فیلم نامه ای کوتاه تر از حد استاندارد شود ؟

خوشحال میشوم توسط ارسال کامنت همین جا تجربیات خودتان را با بقیه به اشتراک بگذارید.

منبع اصلی : freshmenscreenplay.com

ترجمه : محسن منوریان

بیست چیز کوچکی که خوانندگان فیلمنامه را از فیلمنامه شما متنفر می کنند

از Brian O’Malley

مترجم : محسن منوریان

( توضیح مترجم : این مقاله توسط یک انگلیسی زبان نوشته شده است . بنابراین واضح است که برخی از مطالب عنوان شده مربوط به زبان و گویش انگلیسی است و ممکن است با فرهنگ و زبان ما منطبق نباشد. )

20-little-things


قبل از اینکه متن خود را برای بررسی یا فروش ارسال کنید ، مطمئن شوید که کار شما از مواردی که خوانندگان فیلمنامه را آزار می دهد خالی است! خواننده حرفه ای فیلمنامه ، برایان اومالی ، مواردی را که خوانندگان فیلمنامه از دیدن آنها در یک فیلمنامه متنفرند ، به اشتراک می گذارد.

شرکت من (Screenplay Readers ) کار بررسی فیلم نامه ها را انجام میدهد . این یعنی تصور کنید ما چقدر فیلم نامه میخوانیم . در حقیق چیزی بیش از ۱۳۰۰۰ متن در طول دو دهه اخیر. و همه آن پوشش اسکریپت ها و خواندن اسکریپت ها به یک مورد اصلی نیاز دارند: تیمی از بشر با استعداد. لطفا به واژه بشر که بکار بردم توجه کنید . روی این واژه تاکید میکنم تا این حقیقت را گوشزد کنم که ما خوانندگان متن آدم های مکانیکی یا ماشین نیستیم . ما خواننده ای شبیه خود شما هستیم . از گوشت و پوست و خون ساخته شده ایم . بنابراین ما دقیقاً مثل شما هر یک از احساساتی را که خوانندگان غیر حرفه ای فیلم نامه تجربه می کنند تجربه می کنیم. این احساسات شامل شادی ، هیجان و وبله حتی احساس کدورت (being miffed ) از چیزهای کوچکی که فیلم نامه نویس در فیلم نامه اش که به ما داده بخوانیم و نقد کنیم ، نوشته است.

 این احساس کدورت یعنی چه ؟

مثلا ، عصبانی شوید اما زیاد نه . اذیت شوید اما خیلی نه . مثلا شما چراغ سبز چهارراه را بخاطر اینکه راننده جلویی مشغول پیامک بازی است از دست می دهید . برای بار اول که اتفاق می افتد احساس کدورت میکنید . که اگر برای بار دوم چراغ سبز را  به دلیل مشابه از دست بدهید دیگر تبدیل به مشکل میشود . کدورت های کوچک با هم جمع میشوند و به انداختن فیلم نامه در سطل زبانه منتج خواهند شد.

پس چه چیزی دقیقا ما خوانندگان فیلم نامه را می رنجاند ؟ چیزهای بزرگ ؟ البته کاراکترهای بد ، طرح و ایده بد و بطور کل بد نوشتن . اما چیزهای کوچک یا به ظاهر کوچک مثل همان گیرکردن در چراغ سبز هم میتواند تبدیل به مسئله بزرگ شود ؟ من این را به صورت نظرسنجی از کارمندان خودم ، همه فیلم سازان و نویسندگان فعال در نوع خودشان، پرسیدم که هنگام خواندن فیلم نامه چه چیزهای کوچکی بیش از همه چیز شما را آزار میدهد؟ و نتیجه همین بیست موردی شد که در ادامه خواهید خواند.

شاید یک یا دو مورد از این کارهای کوچک وجود داشته باشد تا ما و دیگر خوانندگان فیلم و عوامل و تهیه کنندگان و افراد توسعه دهنده ای که فیلمنامه خود را برای آنها می فرستید برنجاند. با برشمردن این موارد ، شاید بتوانیم به شما کمک کنیم قبل از ارسال پیش نویس بعدی خود ، اینها را بیابید و نابود کنید:

الف – چیزهای فنی کوچکی که خوانندگان فیلم نامه را می رنجاند:

  1. “متن بدون شماره گذاری صفحه” ( خواننده فیلم نامه KD )
    فکر کردم با یه ایراد مسخره شروع کنم . اما همین مسئله کوچک بارها اتفاق می افتد . همچنین معمولا متون زیادی بدستمان میرسد که چندین صفحه خالی آخرش دارد که البته شماره گذاری شده اند!
  2. “اگه دقت کرده باشید تو نرم افزار Final Draft اگر عبارت FADE IN رو بنویسید به طور خودکار اونو به سمت چپ (ابتدای جمله در انگلیسی ) تراز میکند و برعکس FADE OUT به صورت خودکار به سمت راست ( انتهای خط در انگلیسی ) تراز میشود؟ برای همین اگر در فیلم نامه ای در صفحه اول FADE IN را سمت راست تراز کرده باشد این ذهنیت برای من بوجود می آید که با یک نویسنده آماتور روبرو هستم.” – BH
    بذارید در این مورد جزئی تر صبحت کنم . آیا این خطا باعث نخواندن متن یا به هم خوردن معامله میشود؟ خیر . اما این نشان می دهد که چگونه برخی از گزینه های نمایشی به ظاهر بی ضرر می توانند برای افرادی را که متن شما را می خوانند ذهنیت منفی ایجاد کنند.
  3. ” معرفی یک شخصیت در دیالوگ ها و نوشتن تماما با حروف بزرگ ” – BH
    آیا نوشتن نام شخصیت در توضیحات متن همه با حروف بزرگ مجاز است ؟ بله . در دیالوگ چطور ؟ خیر . استفاده مداوم شخصیت با حروف بزرگ هرجا که به او اشاره شد ؟ خیر . خیر . خیر . ( اگر میتونید ۲۷ بار خیر را بخوانید )
  4. “استفاده از عبارت های عمومی مثل مرد ، زن برای کاراکتر های مهم و تکرارش در چندین صفحه تا در آخر نامشان برای خواننده فاش شود” – BH
    در کنار این خطا که فکر میکنم واضح باشد. این را هم در نظر بگیرید که هیچگاه خواننده فیلم نامه را گیج نکنید . اجازه دهید کارگردان هنگام اکران فیلم مخاطب را گیج کند ، اجازه دهید افراد بازاریاب با نصب بیلبوردهای تبلیغاتی با چهره آدام سندلر در کنار آرم نتفلیکس ، مردم را گیج کنند اما طرح شما – فیلمنامه شما – هرگز نباید گیج کننده باشد.

ب – خطاهایی که هنگام رونویسی باعث رنجش خواننده فیلم نامه میشوند :

  1. “بکاربردن نام فیلم های دیگر در متن. من فکر می کنم دلیل این اتفاق زیاد این است که فیلمسازانی مانند کوین اسمیت و تارانتینو این کار را رواج دادند (trend ) و نویسندگان دیگر می خواهند با این کار مثل آنها موفق شوند. بهتر است بدانید که این تاکتیک بسیار حواس پرت کننده است زیرا باعث می شود خواننده حواسش به فیلم دیگر پرت شود وقتی که باید روی داستان شما تمرکز کند.” – AZ
    خواننده AZ دقیقا به نکته درستی اشاره کرده . البته معتقدم این موضوع اولین بار در Ezekiel 25:17 نوشته شده است . ( نویسنده شیرین بازی در اورده اینجا )
  2. ” توضیح زیاد لباس کاراکترها. اگر لباس ها در رابطه با داستان اصلی هدف خاصی ندارند ، لازم نیست نوشته شوند. مشکلی ندارم که بدانم شخصیت اصلی یک ژاکت چرمی مردانه می پوشد، اما چرا باید بدانم که بقیه چه چیزی می پوشند؟” – KD
  3. ” استفاده بیش از حد از چند تعجب یا علامت سوال !!!!!! ؟؟؟؟؟؟ !؟!؟!؟ “- KD
  4. ” استفاده بیش از حد از عبارت “ما” در توضیحات. وقتی فیلمنامه خوانده می شود ، فیلمنامه نویس کنار خواننده فیلمنامه ننشسته است. بنابراین “ما” با هم چیزی را تجربه نمی کنیم. یکی دوتا “ما” اینجا و آنجا قابل تحمل است ، اما استفاده بیش از اندازه آن من را از داستان پرت میکند بیرون. “-BH
  5. ” استفاده از متن اکشن / توصیفی برای صحبت مستقیم با خواننده فیلمنامه به امید ایجاد واکنش عاطفی خاص. بگذارید داستان این کار را بکند.” – BH
    به این مورد خطاب مستقیم به خواننده اسکریپت هم میگویند. به عنوان مثال “خواننده عزیز ، میخواهم صحنه ای شبیه به صحنه فیلم ایموجی ، جایی که بروس ویلیس موهای خود را با شعله افکن روشن می کند داشته باشم”. از متن استفاده کنید. از تصاویر استفاده کنید از کلمه نوشتاری استفاده کنید. به یادداشت های شخصی برای خواننده روی نیاورید ، مگر به عنوان آخرین چاره .
  6. “دیواری از متن توصیف/عمل صحنه . دیوار و بشکن ” – BH
    خستگی چشم واقعی است . شما بیش از ده فیلم نامه در هفته بخوانید ببینید آیا با دیدن بلاک های بزرگ ازتوصیف چه حسی پیدا میکنید ! دهن سرویسی کامل !
  7. “بکار بردن عناوینی که باعث شود عنوان صحنه بیش از یک خط شود”- BH
    برای مثال این متن :
    داخلی ، بیمارستان کودکان لس آنجلز – بولوار غروب خورشید – لس آنجلس – پس از سیل – قبل از آخرالزمان – غروب
    باید در اساس این باشد :
    داخلی ، بیمارستان کودکان ، روز
  8. “متنی که در ده دقیقه اول فلش بک اضافی دارد. تبریک می گویم! شما در حال رقیق کردن سرمایه گذاری احساسی مخاطب در آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد ، هستید. “– BH
    من دوست دارم اینطوری بیان کنم : “گذشته به جهنم. از الان بهم بگو.”
  9. “استفاده بیش از حد از عبارات پرانتزی. اگر مجبور باشید قبل از هر خط گفتگو “با تاسف” ، “با عصبانیت” و غیره بنویسید ، گفتگوی شما بدرد نمیخورد “
    از پرانتزی ها باید فقط در لحظاتی استفاده شود که احساس می کنید (الف) یک خط گفتگوی خاص را می توان به طرق مختلف خواند ، اما باید توسط بازیگر به روشی خاص خوانده شود و (ب) این روش خواندن در متن مشخص نیست.

ج – خطاهای مربوط به داشتن لحن نادرست و یا بی احساس :

در نهایت زیر مجموعه کوچکی از خطاهای اعصاب خورد کن وجود دارد که به سختی میشه گفت خواننده فیلم نامه را عصبی میکند اما با این وجود به گونه ای جمع میشود که باعث رنجیدن خواننده میشود.
و جای تعجب نیست که همه آنها یک موضوع مشترک دارند: توهین یا به حاشیه بردن وجوه خاصی از انسانیت.
مسلماً ، اکثر فیلمنامه نویسان با هدف آزرده خاطر ساختن مردم ، پای ماشین تایپ خود نمی نشینند ، اما برای بسیاری از کسانی که ممکن است در مناطق نژادپرستانه یا با فرهنگهای اقلیمی زندگی کنند ، تنوع گسترده و شگفت انگیز مردم ، افکار و فرهنگ ها نژاد بشر ممکن است “زبانی” نباشد که به آن بسیار مسلط باشند. در نتیجه برای این دسته از فیلمنامه نویسان ، آماتور یا حرفه ای ، این ریسک وجود دارد که به عنوان یک تبعیض گر جنسی ، نژادپرست ، یا حتی ژن خوب و از ما بهترون شناخته شوند.

  1. “متوجه شدم ، شما یک پسر هستید ، شما یک نویسنده جدید هستید و شخصیت های شما مسطح هستند. اما خدایا ، وقتی هر شخصیت زن “خیره کننده” ، “زیبا” یا “باشکوه” توصیف می شود ، خشم آور است. مثل این است که نویسنده حتی در تلاش برای پنهان کردن نگاه ابزاریش به زنان نیست. و می تواند بسیار بد باشد. یکی از فیلمنامه هایی که برای خوانندگان فیلمنامه خواندم عینا با این جمله شخصیت اصلی زن به مرد روزنامه نگار قهرمان قصه به پایان رسید: ‘خوب ، شما هر آنچه می خواستید به دست آوردید. داستانتون و دختری با سینه های بزرگ.’ ! تقریباً داشتم لپ تاپم را به سمت دیوار پرت می کردم. ” -TA
  2. “توصیف شخصیت به گونه ای که میتواند به تبعیض جنسیتی نژادی یا نگاه ابزاری تعبیر شود”-BH
    به عنوان مثال :
    آماندا (۲۰ ساله – طبیعی – زیبا ) در کنار دوستش، سالی (۲۰ ساله زیبا و باهوش با موهای قرمز و چهره ای عالی) نشسته است . در کنار آنها لاتیشا (۲۰ ساله ، سیاه پوست که با لهجه آبونیک صحبت میکند) نشسته.
    “طبیعی؟” “طبیعی” چیست؟ در اینجا ، این نشان می دهد که سیاه رنگ به نوعی “طبیعی” نیست. ناگفته نماند ، اگر شما لاتیشا را “سیاه” توصیف می کنید ، چرا سایر دختران “سفید” توصیف نمی شوند؟ و کلمه “آبونیک؟” واقعاً؟
  3. ” حیوان خانگی شماره یک من در حال توصیف یک شخصیت زن است: ” او زیبا / خیره کننده خواهد بود اگر عینک را برداشته و موهای خود را پایین بگذارد. ” ظاهراً این همان چیزی است که اهمیت دارد.”- DL2
  4. ” شخصیت های زن اغلب – حتی توسط زنان – طوری نوشته می شوند که گویی کل عملکرد آنها مربوط به ظاهر است و اغلب با سن گرایی هدفمند بیشتری نسبت به مردان همراه است. این آگاهانه یا مغرضانه نیست ، اما زیرکانه نشانه ای از این واقعیت است که شخصیت های زن داستان یک بعدی خواهند بود. تنها چیزی که من بیشتر از آن متنفرم تلاش نادرست برای رفع این مشکل با جایگزینی آن با مواردی مانند “آلیس ، ۲۲ ساله ، زیبا اما باهوش” یا”آلیس ، ۴۲ ساله اما هنوز هم جذاب” است. “- JB
  5. ” شخصیت هایی که به عنوان پیر ، ضعیف ، ناتوان به مراقبت از خود به تصویر کشیده شده اند … اما سنشان بین ۵۰/۶۰/۷۰ است. افراد پیر زیادی وجود دارند که زندگی بسیار فعال و توانایی دارند. چرا باید کسی که بالای ۵۰ سال دارد همیشه به عنوان فرسوده نشان داده شود؟ “- MG2
  6. “چرا شیک پوش ها و اعیان ها عموما انگلیسی هستند؟ همین مثال برای بقیه ملت هایی که به عنوان شخصیت های کمدی شناخته میشوند صدق میکند. “- MG2
  7. ” من بعنوان یک نویسنده و تحلیلگر متولد و بزرگ شده در آفریقا ، غالباً شیوه نمایش قاره خود توسط نویسندگان آمریکایی و بریتانیایی را مبهم ، بد تحقیق و گاه ناخواسته نژادپرستانه می دانم. به نظر می رسد که اغلب نمایشی برای منافع خارجی شخصیت های اصلی است. مردم محلی اغلب کلیشه ای می شوند یا به روشهایی توهین آمیز امروزه یا به صورت اجتماعی توصیف می شوند. هیچ کس جرات نمی کند بگوید ” یهودی جیغ جیغو” اما شما اغلب چیزهایی مانند “آفریقایی جیغ جیغو” را می خوانید. خلق جهان جالب مهم است ، اما مطمئن شوید که آن را می دانید. یک نسخه فانتزی از یک مکان واقعی می تواند خواننده ای را که بهتر می داند خسته کند. به همین دلیل از فیلم ماداگاسکار کاملا متنفرم “- JB

بنابراین در کنار نیاز به داشتن فیلم نامه ای با مفهوم عالی و مجموعه ای عالی از شخصیت ها و صحنه های شگفت انگیز ، این را بخاطر بسپارید:
فیلمنامه شما همچنین باید از عصبی کردن خواننده فیلمنامه اجتناب کند ، چه با چیزهای کوچک ، چیزهایی به ظاهر بی اهمیت که جمع می شوند ، و چه سرنخ های ظریفی که ما را به این باور می رساند که شما انسان خوبی نیستید.
زیرا اگر این کار را انجام دهید ، مطمئناً آن چراغ سبز را از دست خواهید داد.

———————————–

ترجمه : محسن منوریان

نویسنده : Brian O’Malley

درباره نویسنده :
برایان اومالی شغل خواندن فیلمنامه خود را از سال ۱۹۹۴ با خواندن و پوشش فیلمنامه های آژانس ادبی گروه هنری هنرمندان رسانه آغاز کرد. در سال ۱۹۹۷ ، او کار خود را به عنوان خواننده فیلمنامه و هماهنگ کننده فیلمنامه B-movie maverick Roger Corman (فروشگاه کوچک ترسناک ، مسابقه مرگ ۲۰۰۰ ، دبیرستان راک اند رول) شروع کرد ، سپس در سال ۱۹۹۹ تیمی از فیلمسازان و خواننده های درجه یک  را برای راه اندازی تیم خوانندگان فیلم نامه جمع کرد.

لینک منبع :
https://scriptmag.com/features/20-little-things-make-script-readers-hate-screenplay

ده توصیه رابرت مک کی برای فیلم‌نامه‌نویسان

رابرت مک کی، یکی از مشهورترین مدرسان فیلم‌نامه‌نویسی است که کتاب «داستان» او به فارسی ترجمه شده است. سمینارهای ساختار داستان رابرت مک کی، دوره‌های آموزشی فشرده سه روزه‌ای است که تمرکز آن بر روی فیلم‌نامه‌نویسی است. بیشتر مطالب این دوره‌های آموزشی برای نویسنده‌های فیلم‌نامه بسیار کاربردی است. بیشتر این سمینارها در آمریکا برگزار می‌شود اما گاهی نیز اتفاق می‌افتد که در خارج از مرزهای آمریکا دوره‌ای را اجرا کند.

۱٫ تو نباید بحران‌ها و نقاط اوج داستان را فراتر از نیروی قهرمان داستانت قرار دهی. قانون  مخالفت با معجزه‌های ناگهانی. غافل‌گیری ممنوع!

۲٫ زندگی را برای قهرمان داستانت آسان نگیر. هیچ پیشرفت و حرکتی در داستان وجود ندارد مگر از طریق کشمکش؛ و نه‌تنها کشمکش و درگیری فیزیکی.
۳٫ تو هرگز نباید کلمه به کلمه اهدافت را توضیح دهی. آن‌ها را نمایشی کن. توضیحاتت را در شلیک‌‌های نمایشی‌ات قرار ده؛ و از این شلیک در آخر صحنه استفاده کن تا به کشمکش بیفزاید.
۴٫ هرگز از دروغ‌های عجیب و غریب و غافل‌گیری‌های سطحی استفاده نکن. نکته‌های مهمی که قهرمان می‌داند از ما مخفی نکن. ما را همیشه در یک قدمی او نگه دار تا بدانیم او چه می‌داند.
۵٫ باید با مخاطبت ارتباط برقرار کنی. یک قانون غیر قابل فسخ. البته نه به این معنی که همه خوانندگان از شخصیت تو سر در بیاورند. این نکته بسیار مهم است.
۶٫ باید دنیای خودت را بشناسی همان‌طور که خدا دنیای خودش را می‌شناسد. قانون تحقیق حرفه‌ای.
۷٫ هرگز زمانی که به اندازه کافی پیچیدگی وجود دارد، پیچیدگی بیهوده ایجاد نکن. تنها در یک سطح پیچیدگی اضافه نکن. در هر سه سطح درون‌فردی، بین فردی و فرا فردی این پیچیدگی را ایجاد کن.
۸٫ آخرین نقطه را جست و جو کن، نیروی منفی پشت سر نیروی منفی، و شخصیت را  دور از موفقیت قرار ده و عمیق‌ترین کشمکش‌های قابل تصور در داستانی که تحت سیطره شما ممکن است را بر سرش فرو ریز.
۹٫ تنها، نوشتن کافی نیست. برای هر متن، یک زیر متن نیز قرار بده.
۱۰٫ تو باید بازنویسی کنی.

فیلم نامه کوتاه از خانم شیما آران

خانم شیما آران این فیلم نامه رو برام فرستادن که البته نام نداشت . من هم اون رو برای شما دوستان اینجا میذارم تا نظراتتون رو به ایشون منتقل کنید.

روز- خارجی- پیاده رو
دختربچه ای که با فرم مدرسه وکیفی که در دستش بود در پیاده رو ایستاده بود ونگاهش به خیابان بود وماشین هایی که بی امتنا رد می شدند وحاضرنبودند با ایستاند تا او بتواند رد بشود از طرفی می ترسید که از خیابان رد بشود واین در نگاهش معلوم است واز طرفی اگر دیر به مدرسه می رسید یاد حرف مدیر مدرسه افتاد
روز- داخلی – حیاط مدرسه
دختر بچه که تازه رسیده بود ازتو حیاط مدرسه داشت به طرف کلاس می رفت ( در همین صدای معلم وبچه های کلاس هایی دیگه هم به گوش می رسد ) مدیر که از تو پنچره او را دید از دفتر بیرون آمد از قیافه اش معلوم است که بابت دیر آمدن دختر عصبانی است اورا صدا زد
مدیر: سارا
دختر با قدم های آهستش به مدیر نزدیک شد وهمین طور که سرش زیر بود جواب داد
دختربچه: بله خانوم مدیر
مدیر : دوباره دیر اومدی یه روز زود میای یه روز دیر میای حالا برو سر کلاس ولی دفعه دیگه تکرار نشه وگرنه انضباط کم میشه
دختر: چشم خانوم
روز- خارجی- پیاده رو
دختر که ایستاده بود ودید فایده ای وهیچ کدوم از ماشین ها حاضر نبودند لحظه بایستند تا او بتواند رد بشود نگاهی به دوروبرش کرد ولی کسی نبود که از او کمک بخواهد واز رفتن به مدرسه منصرف شد وبه طرف خانه حرکت کرد وبعداز چند کوچه پس کوچه که گذشت
روز- خارجی – سرکوچه
به سرکوچه رسید نگاهی به تو کوچه کرد ورفت دم در خانه ای که رنگش کرم رنگ بود ایستاد وکلید را از تو کیفش دراورد و در را باز کرد ووارد خانه شد کسی در خانه نبود کفشش را در اورد ورفت روی مبل نشست ونگاهش به ساعت افتاد وسرش را پایین گرفت تلفن خانه زنگ خورد واز روی مبل بلند شد وبه طرف تلفن رفت نگاهی به شماره ای که روی تلفن بود کردو به عقب برگشت ونگاهی به قاب عکس خواهرش کنارآن نوار مشکی رنگی بود کرد همین طور که به عکس خواهرش خیره شده بود زنگ در به صدا دراومد کفشش را پا کرد ورفت در را باز کرد پسرجوانی که لباس سربازی به تن داشت وساک مشکی به دستش بود ایستاده بود وبه دختر گفت
پسرجوان: تو هنوزمدرسه نرفتی
دختر: نه داداش خیابون شلوغه
پسرجوان: خیابون که همیشه شلوغه پس روزای قبل چکارمی کردی
دختر:از یکی کمک می گرفتم ولی امروز شانسم کسی نبود الانم مدرسم دیر شده اگه برم مدیردعوام می کنه
پسر: خودم می رسونمت تا دم در مدرسه اونجا با مدیرت حرف میزنم تا دعوات نکنه
ودختر با خوشحالی ساک را از او گرفت وبرد تو خونه گذاشت کلید را دوباره تو کیفش کرد وبه همراه پسر تا خیابون رفتند وبعد از رد شدن ورسیدن به مدرسه دختر به همراه پسر وارد مدرسه شدند مدیر وقتی آنهارا از تو پنچره دید از دفتر خارج شد وآمد تو حیاط
روز- خارجی- حیاط مدرسه
پسر با مدیر صحبتی می کند که دختر با آنها فاصله دارد نمی شنود که آنها با هم چه می گویند مدیر بعداز صحبت کردن با پسر به دختر اشاره می کند برود تو کلاس وپسر از مدرسه بیرون رفت
بعد از چند روز روز- خارجی – خیابان
دختر به خیابان رسید ونگاهی به این طرف آن طرف کرد تا بلکه کسی را پیدا کند تا بتواند مثل روزهای قبل با کمک او رد شود که چشمش به پل افتاد اون روز دختر از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید وبرای اولین بار بدون ترس و بدون نیاز به کمک کسی از خیال راحت ازخیابان رد شد
پایان

سامانه اینترنتی ثبت فیلم نامه در بانک فیلم نامه خانه سینما

بانک فیلم نامه خانه سینما
بانک فیلم نامه خانه سینما

بالاخره خانه سینما هم ثبت فیلم نامه بانک فیلم نامشو اینترنتی کرد تا نویسنده ها مجبور نباشن از راههای دور مراجعه کنن و بتونن اینترنتی فیلم نامشونو ثبت کنن .

دوستانی که میخوان فیلم نامه ها یا طرح ها شونو ثبت کنن میتونن به لینک زیر مراجعه کنن :

بانک فیلم نامه خانه سینما

فیلم نامه کوتاه جسارت از خانم لیلا اسکندریان

خانم لیلا اسکندریان زحمت کشیدن و یک فیلم نامه کوتاه به نام جسارت رو از خودشون برای بنده ارسال کردن تا در وبلاگ قرار بدم.

این فیلم نامه که در ۱۶ صفحه نوشته شده است داستان سه نوجوان است که برای اثبات جسارت خود دست به کار خطرناکی میزنند.

لینک دانلود فایل فیلم نامه با فرمت pdf :

نام : جسارت

نویسنده : لیلا اسکندریان ( leilascandarian@yahoo.com )

تعداد صفحه : ۱۶

لینک دانلود : jesarat.pdf

لطفا پس از خوندن متن نظراتتون رو در همین پست برای خانم اسکندریان بنویسید .

فیلم نامه کوتاه حباب نوشته سحر ساعدی

متن زیر به درخواست خانم سحر ساعدی در وبلاگ قرار گرفته . دوستان عزیز میتونید بعد از خوندن متن نظراتتون رو راجب متن در بخش کامنت ها قرار بدین .

( ایمیل نویسنده : saharsaedi73@yahoo.com )

فیلم نامه : حباب
خارجی – خانه – حیاط – روز
مردی ۴۰ ساله در حیاط را باز میکند و داخل می آید. با حالتی هیستریک قدم بر میدارد.پیش میرود به همه جا نگاه میکند .به درخت وسط حیاط ,حوض و خانه . نزدیک درخت می رسد و دستی به درخت میکشد که ناگهان صدای جیغ کودکی او را به وحشت می اندازد , مرد به سرعت و نگران به سمت خانه می دود و در خانه را باز میکند .
داخلی- خانه – ادامه
دختر بچه ایی که عروسکی را در بغل دارد به سمت در می دود , مرد جلوی دختر بچه زانو می زند و دختر بچه به آغوش او پناه می برد . دختر بچه جیغ میکشد و گریه میکند , مرد بغض کرده .
مرد
آروم باش…آروم باش عزیزم … آروم باش مریم بابا … من اینجام
دختر بچه کمی آرام میگیرد . مرد به صورت زخمی دختر بچه نگاه میکند و با بغض بر دست هایش بوسه میزند.
دختربچه
(با گریه)
بابا , تویی ؟ چرا انقد دیر اومدی؟ هان؟ اون همش منو اذیت میکنه , منو میزنه
مرد
کی بابا ؟ کی ؟
دختر بچه به سمتی از خانه نگاه میکند و مرد نیز نگاهش به آن سمت میرود , خودش را میبیند که گوشه ی اتاق با حالی نزار افتاده, جوان تر است , سیگاری در دستش است و پیکنیکی جلوی رویش و خمار است . مرد در مانده جوانی هایش را نگاه میکند , نمیداند باید چه بکند و بی حرکت است ,ناگهان خانه شروع میکند به لرزیدن , قاب عکس ها می افتند , دیوار ها خراب می شودند و سقف در حال فرو ریختن است اما جوانی های مرد همانطور انجا نشسته و نگاه میکند. مرد, مضطرب دختر کوچکش را بغل میکند و از خانه بیرون میرود
خارجی- خانه – حیاط – ادامه
مرد با دخترش به حیاط می اید, در حیاط دیگر هیچ چیز نیست ,نه درخت نه حوض , دیوار ها خراب شده اند . مرد دختر بچه را بیشتر به خود می فشارد , اما دختر بچه کاملا بی حرکت است , مرد متوجه بدن بی جان دخترش میشود , او را از خودش جدا میکند و دختر بچه در مقابل بهت مرد روی دستهایش می افتد . مرد گریه میکند و دخترش را تکان میدهد , روی زانو هایش می افتد , زجه میزند و دخترش را به خودش میچسباند .
خارجی- مرکز ترک اعتیاد – حیاط – ادامه
مرد در همان حالت است اما عروسکی که دست دختر کوچک بود را بغل کرده و به شدت گریه میکند و در حیاط بزرگی است و با دور شدن از مرد متوجه میشویم که در مرکز ترک اعتیاد است .

فیلم نامه کوتاه <تولدت مبارک > نوشته سعید یوسفی

متن زیر توسط یکی از اعضای انجمن فرستاده شده و در این قسمت قرار دادیم تا دوستان بخوانند و نظرشون رو به این دوست عزیز ارائه نمایند :

به نام او …

تولدت مبارك
نويسنده : سعيد يوسفي

 

روز- خارجي – جايي در شهر

دوربين به حالت E.L.S( خيلي دور از سوژه ) فيلم ميگرد و جواني 17 يا 16 ساله با لباسي ساده و با سردرگمي وارد كادر ميشود.{ گويا سعي دارد اطراف را به خوبي ببيند و مدام چشم هايش هايش را ميمالد }
در نماي P.O.V ( از چشمان فرد ) – جوان مدام پلك ميزند وراه ميرود و به زمين و آسمان و مردم كه در اطرافش هستند نگاه ميكند سعي دارد به خوبي ببيند اما همه چيز تار است.
{ در كل فيلم موسيقي سوزناكي پخش مي شود }
در نماي لانگ شات – جوان به اطراف نگاهي ميكند ، بسيار دقت ميكند
P.O.V جوان – انبوه اتومبيل هايي را بسيار تار در فاصله اي دور مببيند اما دليل توقف اين تعداد ماشين مشخص نيست.
M.S جوان – جوان به سمتي ديگر مي نگرد { در حالت او تعجب به وضوح ديده ميشود }
P.O.V جوان – تصويري تار از قاب عكس يك فرد هيكلمند در دست مردي است كه در پياده رو روي يك صندلي نشسته و افراد زيادي از جلوي او رد ميشوند. پياده رو شلوغ است
M.S جوان – جوان دقت بيشتري ميكند تا باقي اتفاقات دور خودش را ببيند.
P.O.V جوان — مدرسه اي را ميبيند كه درون آن به خوبي واضح است اما جوان تار ميبيند و كنار درب آن مدرسه تابلوي اعلاناتيوجود دارد كه تعدادي پسر جوان و نوجوان زير اطلاعيه اي جمع شده اند . نوشته اطلاعيه چون بزرگ است به خوبي معلوم ميشود اما جوان چون چشمانش تار ميبيند نميتواند بخواند.
برش به كنار تابلو اعلانات :‌ دوربين از نيمرخ بچه ها به حالت m.s فيلم ميگيرد (خواندن اعلاميه از اين نما براي بيننده ممكن نيست )
يكي از جوانان با موهايي بلند و پيراهن آستين كوتاه و شلوار جين گوشه اين اعلاميه را گرفته و بالا مي آورد و و ورق ميزند . معلوم ميشود حداقل 15 تا مثل اين اعلاميه روي تابلو به حالات يك دفتر متصل است. در هنگام بالا بردن اعلاميه دوربين با حالت تراولينگ به زير دست جوان نزديك ميشود بطوري كه براي نشان دادن اعلاميه ( از بقل ) كمي دوربين به بالا مايل ميشود.
M.S جوان محصل — جوان مجصل كه اعلاميه را ورق زده بود پوزخندي ميزند و به بقيه كه متعجب هستند چيزي مي گويد و با خنده ميرود .
برش به : جوان ابتدايي فيلم
لانگ شات جوان ابتدايي فيلم در مكاني كه ايستاده بود – جوان سر برميگرداند و دست در جيب ميكند و يك عينك نو را از درون يك جعبه كادو که روی آن نوشته تولدت مبارک در مي آورد.
در هنگام در آوردن عينك از كادو دوربين دوم تصوير نزديكي از عينك و جعبه كادو ميگيرد.
تصوير خيلي نزديك از صورت جوان كه عينك ميزند و سپس با خوشحالي به اطراف نگاه ميكند.
P.O.V جوان — همه آدمهاي اطرافش كه تار بودند واضح شدند ماشينها مدرسه و همه چي
لانگ شات جوان – جوان شاد تر از قبل به نظر ميرسد اما خوشحالي اش و لبخند رو لبش كمي گم ميشود . او ميخواهد چيز هاي تاري را كه الان ديد را اينبار واضح ببيند ( عينك باعث بهتر ديدن او شده )
P.O.V جوان – انتهاي اين همه ماشين كه در خيابان بودند به خوبي معلوم نيست اما در آخر خيابان سقف پمپ گاز ديده ميشود.
M.S جوان – جوان با كمي ناراحتي به سمت ديگر مينگرد
P.O.V جوان – در اين هنگام آهنگ سوزناك به اوج خودش ميرسد . تابلويي كه در دست مرد است تابلوي روح الله داداشي است – سوي ديگر خيابان پشت شيشه مغازه اي يك عكس از روح الله داداشي ديده ميشود كه كنار عكس روبان سياه وجود دارد و زير عكس نوشته شده روحش شاد.
جوان به مدرسه نگاه ميكند
P.O.V جوان – همانطور كه به مدرسه نگاه ميكند درون بانکی هم به تقریبا به سختی نمایان است که روی کاغذی نوشته شده : ” وام با سود 28 درصد ”
درون مدرسه شلوغی درون حیاط و وجود بچه ها در حیاط کاملا مشخص است .
برش به : درون مدرسه – يكي از جوانان مي آيد و كل اعلاميه ها را كنده و روي زمين مي اندازد. [ با عصبانيت ]
يكي ديگر از بچه ها به اعلاميه نزديك ميشود و اعلاميه هاي را ورق ميزند ( در اين هنگام دوربين با حركت تراولينگ به اعلاميه روي زمين نزديك ميشود ) روي اعلاميه صفحه اول كه بچه ها در ابتداي فيلم دور آن بودند نوشته شده است : كنكور سال 94 حذف ميشود – {جوان ورق ميزند} صفحه دوم اعلاميه ها : كنكور سال 92 حذف ميشود – صفحه سه : كنكور سال 91 حذف ميشود. ( معلوم ميشود كه هر چند روز يك بار يك اعلاميه به اين ها اضافه ميشود. )
M.S نقش اصلي فيلم : جوان كمي به اين طرف و آن طرف نگاه ميكند سپس عينكش را از چشم بيرون مي آورد و با قدرت و ناراحتي به سمتي پرتش ميكند .
فيد اوت
پايان

 

اگر امكانش هست حتما نظرتون رو راجع به اين فيلمنامه بگيد.
اين اولين فيلمنامه منه.

متن فیلم نامه کوتاه نوشته علی رضایی

فیلم نامه  زیر  را آقای علی رضایی برامون ارسال کردن و ما اون رو در این وبلاگ قرار دادیم تا شما دوستان بخونید و نظراتتونو بگید .در ضمن آقای رضایی لطفا نام فیلم نامه رو هم تو بخش نظرات همین پست بنویسید برامون .

متن زیر  

صبح زود-   نمای خارجی
اتوبوس شرکت واحد زرد رنگی    در حال حرکت است روی بدنه اش پوستر تبلیغاتی است که جوانی را نشان می دهد که از روی صندلی خویش بلند شده و جای خویش را به کهنسالی داده است

نمای داخل اتوبوس
تنها مسافر اتوبوس جوانی است مو بلند که در صندلی ردیف دوم سمت چپ نشسته … بیرون رانگاه میکند و کیف لب تابی بر روی پاهایش قرار گرفته
برش به: ایستگاه اتوبوس
افراد بسیاری منتظر رسیدن اتوبوس به ایستگاه هستند تا بتوانند به موقع به محل کار خویش برسند… تمام صندلی های ایستگاه پراست و برخی نیز در ایستگاه ایستاده اند.. برخی نیز در حال قدم زدن هستند…چشم ها یشان دوخته شده به انتهای خیابان … که اتوبوس زرد رنگی از دور نمایان میشود.
برش به: داخل اتوبوس
اتوبوس به آرامی به جایگاه نزدیک میشود و در مقابل ایستگاه می ایستد… راننده در کناردر اتوبوس می ایستد و در هنگام سوار شدن مسافرین بلیت های آنان را تحویل میگیرد…تمام صندلی های اتوبوس پر میشود و برخی نیز که جایی برای نشستن پیدا نمی کند بین صندلی ها می ایستند…راننده به صندلی خویش برمی گردد ودر حال بستن درهای اتوبوس ناگهان پیرمردی بین درها قرار میگیرد و به سختی داخل اتوبوس میشود….اتوبوس حرکت میکند
نمای داخل اتوبوس
پیرمرد راه خویش را باز میکند ودر بین صندلی های ردیف دوم و سوم می ایستد و چشم هایش را برای پیدا کردن مکانی برای نشستن می چرخاند اما مکانی پیدا نمی کنند … مرد میانسالی، حدودا 30ساله،که در کنار پیرمرد ایستاده متوجه پیرمرد میشود و برای کمک به او ،به طرف جوان مو بلندی که در ردیف دوم نشسته خم میشود و شروع به سخن گفتن با جوان میکند در میان سخنانش (بیصداست)اشاراتی با صورت و دست به پیرمرد میکندکه توجه جوان را به پیرمرد جلب میکند …اما جوان با تکان دان سر خویش به سمت بالا در خواست اورا رد می کند…مرد میانسال می ایستد و به سمت پیرمرد می چرخد و با بالا انداختن شانه هایش تعجب خویش را به پیر مرد نشان می دهد.
اتوبوس به ایستگاه بعدی میرسد و برخی از مسافرین در ایستگاه پیاده می شوند …طوری که پیرمرد و مرد میانسال درست در صندلی های ردیف سوم ،پشت سر جوان می نشینند و شروع به صحبت کردن میکنند (بیصدا)
 
نمای داخلی اتوبوس
 
دوربین برروی آنها زوم میکند …در حالی که آن دو در حال صحبت هستند… با نزدیک شدن نمای دوربین حرف هایشان کم کم واضح میشود…
مرد میانسال:.. بله همان طور که گفتید زمانه تغییر کرده… جوانها گستاخ شده اند و دیگر برای بزرگترها احترام قائل نیستند.
پیرمرد: زمانی که ما جوان بودیم … از بزرگترها به شدت می ترسیدم .. جرات بی احترامی به آنها را نداشتیم اما حالا…
مرد میانسال: جوانی ما هم ،فرقی با دوران شما نداشت و لی الان دور ،دور جوانهاست … هر کاری بخواهند انجام میدهند و از احترام هم چیزی درک نمی کند.
اتوبوس به ایستگاه بعدی نزدیک میشود و در ایستگاه می ایستد.
نمای خارجی
 
پیرمرد و مرد میانسال در این ایستگاه پیاده میشوند و در حال صحبت به مسیر خود ادامه میدهند.

 
نمای داخلی
جوان  نیز با نگاه به اطراف متوجه میشود که به مقصد رسیده وسریع از در اتوبوس پیاده میشود.
نمای خارجی  داخل پیاده رو
جوان بعد از حرکت اتوبوس با پایی لنگان  که پایش را بر روی زمین میکشد به مغازه کتابفروشی روبروی ایستگاه وارد میشود.

پایان
علی رضایی 18 2 90