بیست چیز کوچکی که خوانندگان فیلمنامه را از فیلمنامه شما متنفر می کنند

از Brian O’Malley

مترجم : محسن منوریان

( توضیح مترجم : این مقاله توسط یک انگلیسی زبان نوشته شده است . بنابراین واضح است که برخی از مطالب عنوان شده مربوط به زبان و گویش انگلیسی است و ممکن است با فرهنگ و زبان ما منطبق نباشد. )

20-little-things


قبل از اینکه متن خود را برای بررسی یا فروش ارسال کنید ، مطمئن شوید که کار شما از مواردی که خوانندگان فیلمنامه را آزار می دهد خالی است! خواننده حرفه ای فیلمنامه ، برایان اومالی ، مواردی را که خوانندگان فیلمنامه از دیدن آنها در یک فیلمنامه متنفرند ، به اشتراک می گذارد.

شرکت من (Screenplay Readers ) کار بررسی فیلم نامه ها را انجام میدهد . این یعنی تصور کنید ما چقدر فیلم نامه میخوانیم . در حقیق چیزی بیش از ۱۳۰۰۰ متن در طول دو دهه اخیر. و همه آن پوشش اسکریپت ها و خواندن اسکریپت ها به یک مورد اصلی نیاز دارند: تیمی از بشر با استعداد. لطفا به واژه بشر که بکار بردم توجه کنید . روی این واژه تاکید میکنم تا این حقیقت را گوشزد کنم که ما خوانندگان متن آدم های مکانیکی یا ماشین نیستیم . ما خواننده ای شبیه خود شما هستیم . از گوشت و پوست و خون ساخته شده ایم . بنابراین ما دقیقاً مثل شما هر یک از احساساتی را که خوانندگان غیر حرفه ای فیلم نامه تجربه می کنند تجربه می کنیم. این احساسات شامل شادی ، هیجان و وبله حتی احساس کدورت (being miffed ) از چیزهای کوچکی که فیلم نامه نویس در فیلم نامه اش که به ما داده بخوانیم و نقد کنیم ، نوشته است.

 این احساس کدورت یعنی چه ؟

مثلا ، عصبانی شوید اما زیاد نه . اذیت شوید اما خیلی نه . مثلا شما چراغ سبز چهارراه را بخاطر اینکه راننده جلویی مشغول پیامک بازی است از دست می دهید . برای بار اول که اتفاق می افتد احساس کدورت میکنید . که اگر برای بار دوم چراغ سبز را  به دلیل مشابه از دست بدهید دیگر تبدیل به مشکل میشود . کدورت های کوچک با هم جمع میشوند و به انداختن فیلم نامه در سطل زبانه منتج خواهند شد.

پس چه چیزی دقیقا ما خوانندگان فیلم نامه را می رنجاند ؟ چیزهای بزرگ ؟ البته کاراکترهای بد ، طرح و ایده بد و بطور کل بد نوشتن . اما چیزهای کوچک یا به ظاهر کوچک مثل همان گیرکردن در چراغ سبز هم میتواند تبدیل به مسئله بزرگ شود ؟ من این را به صورت نظرسنجی از کارمندان خودم ، همه فیلم سازان و نویسندگان فعال در نوع خودشان، پرسیدم که هنگام خواندن فیلم نامه چه چیزهای کوچکی بیش از همه چیز شما را آزار میدهد؟ و نتیجه همین بیست موردی شد که در ادامه خواهید خواند.

شاید یک یا دو مورد از این کارهای کوچک وجود داشته باشد تا ما و دیگر خوانندگان فیلم و عوامل و تهیه کنندگان و افراد توسعه دهنده ای که فیلمنامه خود را برای آنها می فرستید برنجاند. با برشمردن این موارد ، شاید بتوانیم به شما کمک کنیم قبل از ارسال پیش نویس بعدی خود ، اینها را بیابید و نابود کنید:

الف – چیزهای فنی کوچکی که خوانندگان فیلم نامه را می رنجاند:

  1. “متن بدون شماره گذاری صفحه” ( خواننده فیلم نامه KD )
    فکر کردم با یه ایراد مسخره شروع کنم . اما همین مسئله کوچک بارها اتفاق می افتد . همچنین معمولا متون زیادی بدستمان میرسد که چندین صفحه خالی آخرش دارد که البته شماره گذاری شده اند!
  2. “اگه دقت کرده باشید تو نرم افزار Final Draft اگر عبارت FADE IN رو بنویسید به طور خودکار اونو به سمت چپ (ابتدای جمله در انگلیسی ) تراز میکند و برعکس FADE OUT به صورت خودکار به سمت راست ( انتهای خط در انگلیسی ) تراز میشود؟ برای همین اگر در فیلم نامه ای در صفحه اول FADE IN را سمت راست تراز کرده باشد این ذهنیت برای من بوجود می آید که با یک نویسنده آماتور روبرو هستم.” – BH
    بذارید در این مورد جزئی تر صبحت کنم . آیا این خطا باعث نخواندن متن یا به هم خوردن معامله میشود؟ خیر . اما این نشان می دهد که چگونه برخی از گزینه های نمایشی به ظاهر بی ضرر می توانند برای افرادی را که متن شما را می خوانند ذهنیت منفی ایجاد کنند.
  3. ” معرفی یک شخصیت در دیالوگ ها و نوشتن تماما با حروف بزرگ ” – BH
    آیا نوشتن نام شخصیت در توضیحات متن همه با حروف بزرگ مجاز است ؟ بله . در دیالوگ چطور ؟ خیر . استفاده مداوم شخصیت با حروف بزرگ هرجا که به او اشاره شد ؟ خیر . خیر . خیر . ( اگر میتونید ۲۷ بار خیر را بخوانید )
  4. “استفاده از عبارت های عمومی مثل مرد ، زن برای کاراکتر های مهم و تکرارش در چندین صفحه تا در آخر نامشان برای خواننده فاش شود” – BH
    در کنار این خطا که فکر میکنم واضح باشد. این را هم در نظر بگیرید که هیچگاه خواننده فیلم نامه را گیج نکنید . اجازه دهید کارگردان هنگام اکران فیلم مخاطب را گیج کند ، اجازه دهید افراد بازاریاب با نصب بیلبوردهای تبلیغاتی با چهره آدام سندلر در کنار آرم نتفلیکس ، مردم را گیج کنند اما طرح شما – فیلمنامه شما – هرگز نباید گیج کننده باشد.

ب – خطاهایی که هنگام رونویسی باعث رنجش خواننده فیلم نامه میشوند :

  1. “بکاربردن نام فیلم های دیگر در متن. من فکر می کنم دلیل این اتفاق زیاد این است که فیلمسازانی مانند کوین اسمیت و تارانتینو این کار را رواج دادند (trend ) و نویسندگان دیگر می خواهند با این کار مثل آنها موفق شوند. بهتر است بدانید که این تاکتیک بسیار حواس پرت کننده است زیرا باعث می شود خواننده حواسش به فیلم دیگر پرت شود وقتی که باید روی داستان شما تمرکز کند.” – AZ
    خواننده AZ دقیقا به نکته درستی اشاره کرده . البته معتقدم این موضوع اولین بار در Ezekiel 25:17 نوشته شده است . ( نویسنده شیرین بازی در اورده اینجا )
  2. ” توضیح زیاد لباس کاراکترها. اگر لباس ها در رابطه با داستان اصلی هدف خاصی ندارند ، لازم نیست نوشته شوند. مشکلی ندارم که بدانم شخصیت اصلی یک ژاکت چرمی مردانه می پوشد، اما چرا باید بدانم که بقیه چه چیزی می پوشند؟” – KD
  3. ” استفاده بیش از حد از چند تعجب یا علامت سوال !!!!!! ؟؟؟؟؟؟ !؟!؟!؟ “- KD
  4. ” استفاده بیش از حد از عبارت “ما” در توضیحات. وقتی فیلمنامه خوانده می شود ، فیلمنامه نویس کنار خواننده فیلمنامه ننشسته است. بنابراین “ما” با هم چیزی را تجربه نمی کنیم. یکی دوتا “ما” اینجا و آنجا قابل تحمل است ، اما استفاده بیش از اندازه آن من را از داستان پرت میکند بیرون. “-BH
  5. ” استفاده از متن اکشن / توصیفی برای صحبت مستقیم با خواننده فیلمنامه به امید ایجاد واکنش عاطفی خاص. بگذارید داستان این کار را بکند.” – BH
    به این مورد خطاب مستقیم به خواننده اسکریپت هم میگویند. به عنوان مثال “خواننده عزیز ، میخواهم صحنه ای شبیه به صحنه فیلم ایموجی ، جایی که بروس ویلیس موهای خود را با شعله افکن روشن می کند داشته باشم”. از متن استفاده کنید. از تصاویر استفاده کنید از کلمه نوشتاری استفاده کنید. به یادداشت های شخصی برای خواننده روی نیاورید ، مگر به عنوان آخرین چاره .
  6. “دیواری از متن توصیف/عمل صحنه . دیوار و بشکن ” – BH
    خستگی چشم واقعی است . شما بیش از ده فیلم نامه در هفته بخوانید ببینید آیا با دیدن بلاک های بزرگ ازتوصیف چه حسی پیدا میکنید ! دهن سرویسی کامل !
  7. “بکار بردن عناوینی که باعث شود عنوان صحنه بیش از یک خط شود”- BH
    برای مثال این متن :
    داخلی ، بیمارستان کودکان لس آنجلز – بولوار غروب خورشید – لس آنجلس – پس از سیل – قبل از آخرالزمان – غروب
    باید در اساس این باشد :
    داخلی ، بیمارستان کودکان ، روز
  8. “متنی که در ده دقیقه اول فلش بک اضافی دارد. تبریک می گویم! شما در حال رقیق کردن سرمایه گذاری احساسی مخاطب در آنچه در حال حاضر اتفاق می افتد ، هستید. “– BH
    من دوست دارم اینطوری بیان کنم : “گذشته به جهنم. از الان بهم بگو.”
  9. “استفاده بیش از حد از عبارات پرانتزی. اگر مجبور باشید قبل از هر خط گفتگو “با تاسف” ، “با عصبانیت” و غیره بنویسید ، گفتگوی شما بدرد نمیخورد “
    از پرانتزی ها باید فقط در لحظاتی استفاده شود که احساس می کنید (الف) یک خط گفتگوی خاص را می توان به طرق مختلف خواند ، اما باید توسط بازیگر به روشی خاص خوانده شود و (ب) این روش خواندن در متن مشخص نیست.

ج – خطاهای مربوط به داشتن لحن نادرست و یا بی احساس :

در نهایت زیر مجموعه کوچکی از خطاهای اعصاب خورد کن وجود دارد که به سختی میشه گفت خواننده فیلم نامه را عصبی میکند اما با این وجود به گونه ای جمع میشود که باعث رنجیدن خواننده میشود.
و جای تعجب نیست که همه آنها یک موضوع مشترک دارند: توهین یا به حاشیه بردن وجوه خاصی از انسانیت.
مسلماً ، اکثر فیلمنامه نویسان با هدف آزرده خاطر ساختن مردم ، پای ماشین تایپ خود نمی نشینند ، اما برای بسیاری از کسانی که ممکن است در مناطق نژادپرستانه یا با فرهنگهای اقلیمی زندگی کنند ، تنوع گسترده و شگفت انگیز مردم ، افکار و فرهنگ ها نژاد بشر ممکن است “زبانی” نباشد که به آن بسیار مسلط باشند. در نتیجه برای این دسته از فیلمنامه نویسان ، آماتور یا حرفه ای ، این ریسک وجود دارد که به عنوان یک تبعیض گر جنسی ، نژادپرست ، یا حتی ژن خوب و از ما بهترون شناخته شوند.

  1. “متوجه شدم ، شما یک پسر هستید ، شما یک نویسنده جدید هستید و شخصیت های شما مسطح هستند. اما خدایا ، وقتی هر شخصیت زن “خیره کننده” ، “زیبا” یا “باشکوه” توصیف می شود ، خشم آور است. مثل این است که نویسنده حتی در تلاش برای پنهان کردن نگاه ابزاریش به زنان نیست. و می تواند بسیار بد باشد. یکی از فیلمنامه هایی که برای خوانندگان فیلمنامه خواندم عینا با این جمله شخصیت اصلی زن به مرد روزنامه نگار قهرمان قصه به پایان رسید: ‘خوب ، شما هر آنچه می خواستید به دست آوردید. داستانتون و دختری با سینه های بزرگ.’ ! تقریباً داشتم لپ تاپم را به سمت دیوار پرت می کردم. ” -TA
  2. “توصیف شخصیت به گونه ای که میتواند به تبعیض جنسیتی نژادی یا نگاه ابزاری تعبیر شود”-BH
    به عنوان مثال :
    آماندا (۲۰ ساله – طبیعی – زیبا ) در کنار دوستش، سالی (۲۰ ساله زیبا و باهوش با موهای قرمز و چهره ای عالی) نشسته است . در کنار آنها لاتیشا (۲۰ ساله ، سیاه پوست که با لهجه آبونیک صحبت میکند) نشسته.
    “طبیعی؟” “طبیعی” چیست؟ در اینجا ، این نشان می دهد که سیاه رنگ به نوعی “طبیعی” نیست. ناگفته نماند ، اگر شما لاتیشا را “سیاه” توصیف می کنید ، چرا سایر دختران “سفید” توصیف نمی شوند؟ و کلمه “آبونیک؟” واقعاً؟
  3. ” حیوان خانگی شماره یک من در حال توصیف یک شخصیت زن است: ” او زیبا / خیره کننده خواهد بود اگر عینک را برداشته و موهای خود را پایین بگذارد. ” ظاهراً این همان چیزی است که اهمیت دارد.”- DL2
  4. ” شخصیت های زن اغلب – حتی توسط زنان – طوری نوشته می شوند که گویی کل عملکرد آنها مربوط به ظاهر است و اغلب با سن گرایی هدفمند بیشتری نسبت به مردان همراه است. این آگاهانه یا مغرضانه نیست ، اما زیرکانه نشانه ای از این واقعیت است که شخصیت های زن داستان یک بعدی خواهند بود. تنها چیزی که من بیشتر از آن متنفرم تلاش نادرست برای رفع این مشکل با جایگزینی آن با مواردی مانند “آلیس ، ۲۲ ساله ، زیبا اما باهوش” یا”آلیس ، ۴۲ ساله اما هنوز هم جذاب” است. “- JB
  5. ” شخصیت هایی که به عنوان پیر ، ضعیف ، ناتوان به مراقبت از خود به تصویر کشیده شده اند … اما سنشان بین ۵۰/۶۰/۷۰ است. افراد پیر زیادی وجود دارند که زندگی بسیار فعال و توانایی دارند. چرا باید کسی که بالای ۵۰ سال دارد همیشه به عنوان فرسوده نشان داده شود؟ “- MG2
  6. “چرا شیک پوش ها و اعیان ها عموما انگلیسی هستند؟ همین مثال برای بقیه ملت هایی که به عنوان شخصیت های کمدی شناخته میشوند صدق میکند. “- MG2
  7. ” من بعنوان یک نویسنده و تحلیلگر متولد و بزرگ شده در آفریقا ، غالباً شیوه نمایش قاره خود توسط نویسندگان آمریکایی و بریتانیایی را مبهم ، بد تحقیق و گاه ناخواسته نژادپرستانه می دانم. به نظر می رسد که اغلب نمایشی برای منافع خارجی شخصیت های اصلی است. مردم محلی اغلب کلیشه ای می شوند یا به روشهایی توهین آمیز امروزه یا به صورت اجتماعی توصیف می شوند. هیچ کس جرات نمی کند بگوید ” یهودی جیغ جیغو” اما شما اغلب چیزهایی مانند “آفریقایی جیغ جیغو” را می خوانید. خلق جهان جالب مهم است ، اما مطمئن شوید که آن را می دانید. یک نسخه فانتزی از یک مکان واقعی می تواند خواننده ای را که بهتر می داند خسته کند. به همین دلیل از فیلم ماداگاسکار کاملا متنفرم “- JB

بنابراین در کنار نیاز به داشتن فیلم نامه ای با مفهوم عالی و مجموعه ای عالی از شخصیت ها و صحنه های شگفت انگیز ، این را بخاطر بسپارید:
فیلمنامه شما همچنین باید از عصبی کردن خواننده فیلمنامه اجتناب کند ، چه با چیزهای کوچک ، چیزهایی به ظاهر بی اهمیت که جمع می شوند ، و چه سرنخ های ظریفی که ما را به این باور می رساند که شما انسان خوبی نیستید.
زیرا اگر این کار را انجام دهید ، مطمئناً آن چراغ سبز را از دست خواهید داد.

———————————–

ترجمه : محسن منوریان

نویسنده : Brian O’Malley

درباره نویسنده :
برایان اومالی شغل خواندن فیلمنامه خود را از سال ۱۹۹۴ با خواندن و پوشش فیلمنامه های آژانس ادبی گروه هنری هنرمندان رسانه آغاز کرد. در سال ۱۹۹۷ ، او کار خود را به عنوان خواننده فیلمنامه و هماهنگ کننده فیلمنامه B-movie maverick Roger Corman (فروشگاه کوچک ترسناک ، مسابقه مرگ ۲۰۰۰ ، دبیرستان راک اند رول) شروع کرد ، سپس در سال ۱۹۹۹ تیمی از فیلمسازان و خواننده های درجه یک  را برای راه اندازی تیم خوانندگان فیلم نامه جمع کرد.

لینک منبع :
https://scriptmag.com/features/20-little-things-make-script-readers-hate-screenplay

ده توصیه رابرت مک کی برای فیلم‌نامه‌نویسان

رابرت مک کی، یکی از مشهورترین مدرسان فیلم‌نامه‌نویسی است که کتاب «داستان» او به فارسی ترجمه شده است. سمینارهای ساختار داستان رابرت مک کی، دوره‌های آموزشی فشرده سه روزه‌ای است که تمرکز آن بر روی فیلم‌نامه‌نویسی است. بیشتر مطالب این دوره‌های آموزشی برای نویسنده‌های فیلم‌نامه بسیار کاربردی است. بیشتر این سمینارها در آمریکا برگزار می‌شود اما گاهی نیز اتفاق می‌افتد که در خارج از مرزهای آمریکا دوره‌ای را اجرا کند.

۱٫ تو نباید بحران‌ها و نقاط اوج داستان را فراتر از نیروی قهرمان داستانت قرار دهی. قانون  مخالفت با معجزه‌های ناگهانی. غافل‌گیری ممنوع!

۲٫ زندگی را برای قهرمان داستانت آسان نگیر. هیچ پیشرفت و حرکتی در داستان وجود ندارد مگر از طریق کشمکش؛ و نه‌تنها کشمکش و درگیری فیزیکی.
۳٫ تو هرگز نباید کلمه به کلمه اهدافت را توضیح دهی. آن‌ها را نمایشی کن. توضیحاتت را در شلیک‌‌های نمایشی‌ات قرار ده؛ و از این شلیک در آخر صحنه استفاده کن تا به کشمکش بیفزاید.
۴٫ هرگز از دروغ‌های عجیب و غریب و غافل‌گیری‌های سطحی استفاده نکن. نکته‌های مهمی که قهرمان می‌داند از ما مخفی نکن. ما را همیشه در یک قدمی او نگه دار تا بدانیم او چه می‌داند.
۵٫ باید با مخاطبت ارتباط برقرار کنی. یک قانون غیر قابل فسخ. البته نه به این معنی که همه خوانندگان از شخصیت تو سر در بیاورند. این نکته بسیار مهم است.
۶٫ باید دنیای خودت را بشناسی همان‌طور که خدا دنیای خودش را می‌شناسد. قانون تحقیق حرفه‌ای.
۷٫ هرگز زمانی که به اندازه کافی پیچیدگی وجود دارد، پیچیدگی بیهوده ایجاد نکن. تنها در یک سطح پیچیدگی اضافه نکن. در هر سه سطح درون‌فردی، بین فردی و فرا فردی این پیچیدگی را ایجاد کن.
۸٫ آخرین نقطه را جست و جو کن، نیروی منفی پشت سر نیروی منفی، و شخصیت را  دور از موفقیت قرار ده و عمیق‌ترین کشمکش‌های قابل تصور در داستانی که تحت سیطره شما ممکن است را بر سرش فرو ریز.
۹٫ تنها، نوشتن کافی نیست. برای هر متن، یک زیر متن نیز قرار بده.
۱۰٫ تو باید بازنویسی کنی.