از گلشیفتگی تا خود شیفتگی – اشتباهات جبران ناپذیر ؟

در پایان بندی فیلم درخت گلابی به دنبال نام بازیگری بودم که میم را بازی کرد . میخواستم بدانم در انتظار کدام ستاره بی همتای سینمای ایران خواهیم بود .

درخت گلابی

بعد از فیلم بوتیک و اشک سرما ، چشمانم سراسر تحسین شد و غرور مندانه اندیشیدم : سینمای ایران حالا میتواند بازیگریش را به رخ سینمای جهان بکشد .

82zilavgqab25k4bvj1.jpg

چه با اشتیاق فیلم های این بی همتای بازیگری را دنبال میکردیم و اشک میریختیم در ، میم مثل مادر ، که شاید چشمهایمان میدانست این وداعی است با چشمان معصوم مادری که میم را بازی کرده بود .

mimmeslemadar_1.jpg

گلشیفته می رود . برای همیشه می رود . حتی در درباره الی هم باز نمی گردد . یادم به حرف های یک بازیگر در نشست تلویزیونی هفت می افتد که با نگاه معترضانه ای به مسئولان ، گفت گلی سوخت شد. برای او و من هالیوود معنی سوختن میدهد . آری سوخت میشود که میبینی ابایی ندارد از این که برهنگیش را به تصویر بکشد و خاطره مان را به فنا ببرد . خاطره مان از چشمانی معصوم که الگویی از زن ایرانی تصویر میکند .

چه میشود که گلشیفته ، این چنین خودشیفته میشود که پشت به هواداران واقعیش میکند و لبخند به نگاه های هرزه .چگونه میشود که سوخت میشوی و نمیدانی و فکر میکنی که تازه اوج گرفتی ، خوش میکنی دل خودت را به نگاه های نا پاکی که مدال را بر گردن تو می اندازند به خاطر تو که نه ، اندام تو . یا شاید میدانی وبازگشتی نداری از این راه رفته .

و کلام آخر :

اشتباهات جبران ناپذیر را با علامت سوالی همراه کرده ام که از خود بپرسم راه بازگشتی هست ؟ و جواب میدهم که هست ، اگر پایت را بتوانی به موقع روی ترمز بگذاری .  این پدالی که رویش پا گذاشته ای گاز نیست ، کلاج است . سرازیر شده ای گلی . می ایستی ، شاید با اندکی خسارت ، اما می ایستی . نگذار تو را تا ته بکشند ، این بی صفتانی که  آدم اند و خدا می داند آدمی تشنه شهوت. باز گرد تا هنوز چشمان معصومت را از دست نداده ای .